بیرون شهر

ویکی واژه

campagna

جمله سازی با بیرون شهر

به ناچار رفتند بیرون شهر برون آشتی و درون پر ز قهر
این‌چنین علی بن یوسف فرمان اخراج ابن تومرت از مراکش را صادر کرد و ابن تومرت آن‌جا را ترک کرد و در گورستانی در بیرون شهر خیمه زد.
صفاهان باغ و، منزل آشیان، من بینوا بلبل؛ قفس بیرون شهر اصفهان، از گلشن و گلخن!
مرا که مرغ دلم، مانده در شکنجه دام؛ ازین چه سود که بیرون شهر صحرائی است؟!
شهر ارومیه در گذشته به دلیل موقعیت استراتژیک و ایجاد امنیت هشت دروازه در بیرون شهر داشته‌است که محل استقرار نیروهای نظامی بوده‌اند.
این طایفه (ارامنه) در دو جا کلیسا ساخته‌اند؛ یکی در بیرون شهر و دیگری در داخل بلد و نیز زیارتگاهی در محلهٔ مرالان در سمت یانوق‌داغ دارند که به اسم حضرت مریم معروف است.