تشفی به معنای تسکین و آرامش بخشی به فردی است که در حال تحمل درد یا رنج است. این مفهوم به طور خاص در زمینههای روحی و روانی مورد توجه قرار میگیرد و شامل روشها و فعالیتهایی میشود که به کاهش استرس و اضطراب کمک میکنند. برای مثال، مراقبه، تمرینات تنفسی، و فعالیتهای هنری میتوانند به عنوان ابزارهای مؤثر در ایجاد تشفی مورد استفاده قرار گیرند. تشفی نه تنها به فرد کمک میکند تا از بار روانی خود بکاهد، بلکه موجب تقویت احساس امید و انگیزه برای ادامه زندگی میشود. این فرآیند میتواند در محیطهای اجتماعی و خانوادگی نیز با انجام فعالیتهای مشترک و حمایت از یکدیگر تقویت گردد. به طور کلی، تشفی یک نیاز اساسی در زندگی بشر است که باید مورد توجه قرار گیرد تا افراد بتوانند با چالشهای زندگی بهتر مقابله کنند و به آرامش دست یابند.
تشفی
لغت نامه دهخدا
تشفی. [ ت َ ش َف ْ فی ] ( ع مص ) شفا جستن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( آنندراج ). شفا یافتن: تشفی بکذا و اشتفی به اشتفاء؛ نال به الشفاء. ( از اقرب الموارد ). || شفا یافتن از خشم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).بری شدن از خشم. ( از اقرب الموارد ). از غضب و کینه رستن. ( آنندراج ): علی رایض حسنک را به بندمی برد و استخفاف می کرد و تشفی و تعصب و انتقام می بود. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 177 ). چون بازجستی نبود کاراو را و حال او را [ حسنک را ] انتقامها و تشفی ها رفت. ( تاریخ بیهقی ایضاً ). و تشفی و تلافی خلل جز بمظاهرت و مضافرت آن دولت ممکن نگردد. ( ترجمه تاریخ یمینی چ اول تهران ص 68 ). جز به عبده نار و عنده کفار و تشفی به درک ثار راضی نشدند و سه روز متواتر در پی ایشان می رفتند. ( ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 418 ).
- تشفی جستن؛ شفا یافتن. تسکین و آرامش یافتن از درد و خشم و جز آنها: از درد آن تشفی جوید و هر یک را از آن زمره مکافاتی واجب دارد. ( جهانگشای جوینی ).
- تشفی خاطر؛ آسایش خاطر از غیظ و خشم. ( ناظم الاطباء ).
- تشفی دادن؛ تسکین دادن. شفا دادن. آرام کردن کینه وخشم و جز آنها: و کینه قدیم را که در دل داشت تشفی داده. ( جهانگشای جوینی ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. آرامش خاطر یافتن، بهبود و آسودگی قلب پیدا کردن.
فرهنگ فارسی
۱-( مصدر ) شفا یافتن بهبود جستن. ۲- آسودگی یافتن دل خوش کردن: تشفی خاطر. ۳- ( اسم ) بهبود. ۴- دل آسایی.
دانشنامه اسلامی
از آن به مناسبت در باب نکاح و حدود سخن رفته است.
تأدیب کودک توسط ولیّ به زدن تا سقف پنج یا شش تازیانه با ملایمت و نرمی، همچنین تأدیب زن ناشزه به زدن با شرایطی جایز است. زدن در موارد یادشده نباید به قصد تشفّی، بلکه باید به انگیزه تأدیب باشد.
ویکی واژه
آرامش خاطر یافتن.