دعوت

دعوت

این واژه به معنای فراخواندن فردی به چیزی یا انجام کاری است. در مباحث مربوط به جهاد، نکاح، غذاها و نوشیدنی‌ها و شهادت‌ها، به موضوع دعوت پرداخته شده است. فراخوان کافران به اسلام، پیش از آغاز جنگ با آن‌ها، در صورتی که به آن‌ها نرسیده باشد، بر عهده امام یا نماینده او واجب است. اگر کافران از دعوت آگاه باشند، وجوب دعوت ساقط می‌شود؛ اما برای تأکید و اتمام حجت بر آن‌ها، مستحب است. در ابلاغ، به گفته برخی، رساندن آن به رهبر کافران به‌طور مستقیم یا از طریق پیام‌رسان یا نامه کافی است، حتی اگر به همه کافران نرسد. شرط خاصی برای کیفیت وجود ندارد و هر آنچه که شامل ترغیب به شهادتین و بیان مزایا و معارف اسلام باشد، کافی است؛ هرچند بهتر است به شیوه‌ای انجام شود که در متون دینی ذکر شده است. جهاد با باغی در صورت دعوت امام علیه‌السلام یا نماینده او واجب است و سرپیچی از آن گناهی بزرگ به شمار می‌آید.

لغت نامه دهخدا

دعوت. [ دَع ْ وَ ] ( ع مص، اِمص ) دعوة. خواندن. خواهش و طلب. ( ناظم الاطباء ). || خواندن کسی را برای دادن طعام و غیره. ( غیاث ) ( از آنندراج ). خواهش ِ آمدن کردن از کسی جهت طعام و جز آن و درخواست و خواهانی جهت ضیافت و مهمانی. ( ناظم الاطباء ). به ضیافت یا برای کاری خواستن. به مهمانی خواندن. به طعام خواندن. به میهمانی خواستن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ): این حکایت بگویم... که وزیری با بزرگی احمد حسن به تعزیت و دعوت نزدیک وی رفتی. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 346 ). آهنگ دعوت او کردند. ( گلستان سعدی ). دعوتش را اجابت کردم. ( گلستان ).
- دعوتهای شاه عبدالعظیمی؛ به مهمانی خواندن، به زبان نه به دل. همانند و به معنی تعارف شاه عبدالعظیمی است. تعارف و دعوتی که از روی زبان باشد نه از دل. ( فرهنگ عوام ).
- صاحب دعوت؛ صاحب مهمانی. صاحب ضیافت. مهماندار: یاران نهایت عجز او بدانستند و سفره پیش آوردند و صاحب دعوت گفت ای یار زمانی توقف کن که پرستارانم کوفته بریان همی سازند. ( گلستان ).
|| دعوت در نزد فقها، بر دو گونه باشد، عامه و خاصه. دعوت عامه آن چیزیست که برای شخص معینی بعمل نیامده باشد، مانند دعوت به عروسی یا دعوت به ختان. و پاره ای گفته اند دعوت عامه آن است که خوانده شدگان از ده نفر زیاده باشند. و خاصه برخلاف عامه است. وبرخی گفته اند دعوت خاصه آن است که مهماندار اگر بداند کسی را که دعوت می کند نخواهد آمد اساساً از دعوت صرف نظر کند، و دعوت عامه را هم برخلاف آن تعریف کرده اند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). || مهمانی.( مهذب الاسماء ). ولیمه. ضیافت: دعاء؛ به دعوت خواندن ( تاج المصادر بیهقی )؛ به دعوت کردن. ( دهار ).
- دعوت ساختن؛ مهمانی برپا کردن: عجب آن بود که در آن دو سه روز که گذشته شد دعوتی ساخت سخت نیکو. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 529 ).حقیقت آن است که قاید آن روز که دیگر روز گذشته شد دعوتی بزرگ ساخته بود. ( تاریخ بیهقی ص 327 ). و آن دعوت بزرگ هم در این پنجشنبه بساخته بود و کاری شگرف پیش گرفته. ( تاریخ بیهقی ). دعوتی ساخت و بفرمود تا بزمگاه او به تعبیه خیول و تغشیه فیول بیاراستند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 332 ). || طلبیدن. خواندن به. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). خواندن مردم به تکالیفی یا دینی یا مرامی. خواندن مردم به خدا و دینی. خواندن مردم به طرفداری از مقصدی. تبلیغ. تبلیغ به دینی: بر پای دار دعوت مردم را بسوی امیرالمؤمنین در منبرهای مملکتی خود در حالتی که بشنوانی به ایشان دعوت را. ( تاریخ بیهقی ص 314 ). پس نشست در مجلس عامی به حضور اولیای دولت و دعوت و زعیمان و بزرگان... و صالحان و رغبت اظهار نمودند در آنکه امیرالمؤمنین امام ایشان باشد. ( تاریخ بیهقی چ فیاض ص 309 ).

فرهنگ معین

(دَ وَ ) [ ع. دعوة ] (مص م. ) خواندن، خواندن کسی به مهمانی یا جایی.

فرهنگ عمید

۱. فرا خواندن کسی به مهمانی یا برای کاری.
۲. [قدیمی] دعا.
۳. [قدیمی] خواهش و طلب.
* دعوت کردن: (مصدر متعدی )
۱. کسی را به مهمانی خواندن.
۲. کسی را به جایی فراخواندن.

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) خواندن. ۲ - راه نمودن. ۳ - بضیافت یا برای کاری خواستن. ۴ - ( اسم ) راهنمایی رهبری. ۵ - ( اسماعلیه ) راهنمایی به حقیقت دین و برای آن هفت منزلت قایلند که: رسول نبی امام حجت داعی ماذون و مستجیب باشد. ۶ - ( اسم ) دعائ جمع دعوات.

دانشنامه عمومی

دعوت (زیرکوه). دعوت روستایی در دهستان افین بخش زهان شهرستان زیرکوه استان خراسان جنوبی ایران است. بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ جمعیت این روستا ۶۳ نفر ( در ۲۲ خانوار ) بوده است.
دعوت (فیلم ۱۹۵۲). «دعوت» ( انگلیسی: Invitation ( film ) ) فیلمی در ژانر رمانتیک است که در سال ۱۹۵۲ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به ون جانسون و دوروتی مک گوایر اشاره کرد.
دعوت (فیلم ۲۰۱۵). «دعوت» ( انگلیسی: The Invitation ( 2015 film ) ) یک فیلم در ژانر ترسناک، هیجانی، تریلر روان شناختی است که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد.
مردی به نام ویل ( لوگان مارشال گرین ) قبلاً فرزندش را طی یک حادثه که خود را مقصر می داند از دست داده است، بعد از این اتفاق از همسرش ایدن ( تامی بلانچارد ) جدا شده تا این حوادث را از ذهن خود خارج کند. چند سال بعد ایدن و شوهر جدیدش در خانه قدیمی اش یک مهمانی برگزار کرده اند تا بتوانند خاطرات تلخی که از گذشته به یاد داشته اند را فراموش کنند. ویل فکر می کند که ایدن به همراه شوهر جدیدش، دیوید قصد انجام کارهای مشکوکی در این مهمانی دارند. برای همین ویل سعی میکند آنها را زیر نظر داشته باشد...

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] دعوت به معنای فراخواندن کسی به چیزی یا انجام دادن کاری است. از عنوان دعوت، در باب های جهاد، نکاح، اطعمه و اشربه و شهادات سخن گفته اند.
۱) دعوت کافران به اسلام، قبل از شروع جنگ با آنان- درصورت نرسیدن دعوت به ایشان- از سوی امام یا منصوب از جانب ایشان، واجب است. ۲) وجوب دعوت در صورت آگاهی داشتن کفّار از آن، ساقط می شود؛ لیکن برای تأکید و اتمام حجت بر ایشان، مستحب است. ۳) در ابلاغ دعوت- بنابر تصریح برخی- رسیدن آن به رهبر کفّار، به طور مستقیم یا از طریق پیک و یا نامه کفایت می کند، هرچند به همه ی کفّار نرسد. ۴) در دعوت، کیفیت خاصی شرط نیست و با آنچه که مفاد آن ترغیب به شهادتین و بیان محاسن و معارف اسلام باشد، حاصل می گردد؛ هرچند بهتر آن است که به کیفیّتی انجام گیرد که وارد شده است. ۵) جهاد با باغی در صورت دعوت امام علیه السّلام یا نایب ایشان واجب و سرپیچی از آن گناه کبیره است.
دعوت در نکاح
دعوت مؤمنان جهت حضور در ولیمه،مستحب است.
دعوت در اطعمه و اشربه
۱) در عقیقه، افضل آن است که گوشت آن را بپزند و جهت خوردن و دعا کردن برای کودک، ده نفر یا بیشتر از مؤمنان را دعوت کنند. ۲) خوردن غذایی که خورنده به آن دعوت نشده و نیز بردن همراه، مانند فرزند به مهمانی ای که از او دعوت به عمل نیامده، حرام است. برخی، آن را مکروه دانسته اند.
دعوت در شهادات
...
[ویکی الکتاب] معنی دَعَوْتُ: خواندم - دعوت کردم(دعاء و نیز کلمه دعوت به معنای معطوف کردن توجه و نظر شخص دعوت شده است به سوی چیزی که آن شخص دعوت شده و این کلمه معنائی عمومیتر از کلمه نداء دارد، برای اینکه نداء مختص به باب لفظ و صوت است، ولی دعاء، هم شامل دعوت کردن بوسیله لفظ م...
معنی دَعْوَةٌ: خواندن - دعوت
معنی أَدَعَوْتُمُوهُمْ: که آنها را دعوت کنید
معنی تَدْعُونَنَا: ما را دعوت می کنید
معنی تَدْعُوهُمْ: که آنها را دعوت کنید
معنی تُدْعَیٰ: دعوت می شود
معنی دَاعِیَ: دعوت کننده
معنی دُعُواْ: خوانده شدند - دعوت شدند
معنی دَعَوْتُکُمْ: شما را خواندم -شما را دعوت کردم
معنی دَعَوْتُهُمْ: آنان را خواندم -آنان را دعوت کردم
معنی دُعِیتُمْ: دعوت شدید
ریشه کلمه:
دعو (۲۱۲ بار)

جمله سازی با دعوت

ز برای دعوت جان برسیده‌اند خوبان که بیا به معدن و کان بهل این قراضه چینی
شب مولد اوان دعوت نوح روز پیری زمان طوفانش
میهمان من بودم ای مرد همام دعوتم کردند با جد تمام
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فرشتگان فال فرشتگان فال عشق فال عشق فال لنورماند فال لنورماند فال زندگی فال زندگی