شنیدنی

لغت نامه دهخدا

شنیدنی. [ ش َ / ش ِ دَ ] ( ص لیاقت ) لایق شنیدن. ( یادداشت مؤلف ). قابل شنیدن. شنودنی: اخبار شنیدنی. داستان شنیدنی. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

درخور شنیدن، شایستۀ شنیدن.

فرهنگ فارسی

( صفت ) لایق شنیدن قابل شنیدن شنودنی: اخبار شنیدنی داستان شنیدنی.

جمله سازی با شنیدنی

بیدل حدیث بیخبران ناشنیدنی است بودیم معنیی که فراموش کرده‌ایم
از ششجهت ترانهٔ عنقا شنیدنی‌ست کز بام و منظر دگر افتاد طاس ما
یک گوش کر شدم چو صدف پای تا بسر از خلق ناشنیدنی از بس شنیده ام
فریاد ما به‌گو ‌ش ترحم شنیدنی است پربینوا چو نغمهٔ تارگسسته‌ام
قصه دنیاپرستان جهان نشنیدنی‌ست حرفی از دیوانه‌ای دیوانه‌ای پرسید و رفت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال امروز فال امروز فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال کارت فال کارت