شفق

شفق

شفق به معنای نور سرخ یا نارنجی رنگی است که هنگام طلوع یا غروب خورشید در آسمان دیده می‌شود. این پدیده طبیعی جلوه‌ای زیبا و دل‌انگیز به آسمان می‌بخشد و اغلب با آرامش، لطافت و زیبایی طبیعت همراه است. شفق به طور خاص نماد تغییر و گذر زمان است، زیرا در لحظات آغاز یا پایان روز ظاهر می‌شود و نمایانگر ارتباطی شاعرانه بین زمین و آسمان است.

به عنوان اسم

شفق یک نام زیبا با ریشه عربی است که از همین پدیده طبیعی الهام گرفته شده است. این نام با روشنایی و نور مرتبط است و می‌تواند نماد امید، شروع تازه و انرژی مثبت باشد. این نام یادآور لحظات طلوع و غروب است که در بسیاری از فرهنگ‌ها به معنای آغاز یا پایان یک دوره است. شفق نه تنها در زبان عربی بلکه در ادبیات فارسی نیز جایگاه ویژه‌ای دارد. شاعران و نویسندگان از این واژه برای توصیف لحظات زیبا و شاعرانه در طبیعت استفاده کرده‌اند. این اسم به دلیل معنا و ویژگی‌هایش، هم برای دختران و هم برای پسران استفاده می‌شود و حس خاص و منحصر به فرد بودن را به فرد منتقل می‌کند. این نام کمتر رایج است و به همین دلیل انتخاب آن می‌تواند شخصیت فرد را برجسته‌تر نشان دهد.

لغت نامه دهخدا

شفق. [ش َ ف َ ] ( ع اِ ) سرخی شام و بامداد. ( غیاث اللغات ). سرخی افق پس از غروب آفتاب تا نماز خفتن و نزدیک آن و یا نزدیک تاریکی شب. ج، اشفاق. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). سرخی افق پس از غروب آفتاب. ولی برخی شفق را به معنی فلق نیز استعمال کنند و صحیح نیست. ( فرهنگ فارسی معین ). سرخی که پس از فروشدن آفتاب پدید آید. ( ترجمان القرآن ) ( از مهذب الاسماء ). سرخی بامداد و شام که پیش از طلوع آفتاب یا پس از غروب آن پدید آید. ( ناظم الاطباء ):و چون نزدیک آید به برآمدن [ آفتاب ] آن شعاعهای اورا که گرد بر گرد سایه است نخست بینیم و آن سپیده بود به مشرق که طلایه آفتاب است و شفق سوی مغرب ساقه ٔشعاع آفتاب است از پس او. اما به مشرق نخست سپیدی برآید... و از پس آن افق سرخ شود چون آفتاب نزدیک آیدو روشنایی او بر آن تیرگیها افتد که نزدیک زمینند از بخار وز گرد. وز پس آن آفتاب برآید. و به وقت فروشدن او همین هر سه حال باشد ولکن نهاد آن باشگونه. و هندوان سپیده و شفق را به هندوی سند خوانند. ( التفهیم چ همایی ص 67 و 68 ). در زبان پارسی بخصوص در شعر گویندگان به معنی روشنی و سرخی آسمان در صبح پیش از طلوع آفتاب نیز آمده. شفق در سوی مغرب است مقابل فجر که در سوی مشرق است. ( از یادداشت مؤلف ):
شب عنبرین هندو بام اوی
شفق دردی آشام از جام اوی.فردوسی.ز بس داروگیر و ز بس موج خون
تو گفتی شفق زآسمان شد نگون.فردوسی.سرخ جامی چون شفق در دست و آنگه در صبوح
لخلخه از صبح و دستنبو ز اختر ساختند.خاقانی.تا به دست آورده اند از جام و می صبح و شفق
زیر پای ساقیان گنج روان افشانده اند.خاقانی.می عیدی نگر و جام صبوحی که مگر
شفق آورده و با صبح برآمیخته اند.خاقانی.هست آفتاب زرد و شفق چون نگه کنی
تب برده گشاده رگ از نشتر سخاش.خاقانی.شد صبح دشمنانت از خون دل شفق
وز روز دولت تو هنوز این سحرگه است.ظهیر فاریابی.از مطلع فلق تا مقطع شفق به حدود اسیاف خدود اصناف آن جمع می شکافتند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 327 ).
طبیبان شفق مدخل گشادند
فلک را سرخی از اکحل گشادند.نظامی.چون هاتف صبح دم برآورد

فرهنگ معین

(شَ فَ ) [ ع. ] (اِ. ) سرخی افق پس از غروب آفتاب.

فرهنگ عمید

۱. سرخی هنگام غروب خورشید.
۲. [قدیمی] بیم، ترس.

فرهنگ فارسی

بقیه نورو آفتاب وسرخی آن دراول غروب، سرخی افق
( اسم ) سرخی افق پس از غروب آفتاب. توضیح برخی شفق را به معنی فلق استعمال کنند و صحیح نیست.
مهربان شدن یا بترسیدن یا آزمند گردیدن پند گو بر اصلاح حال کسی که بدو پند می دهد.

فرهنگ اسم ها

اسم: شفق (دختر، پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: šafaq) (فارسی: شفق) (انگلیسی: shafagh)
معنی: بام، بامداد، سپیده دم، سحر، ( عربی ) نوری سرخ که تا مدتی پس از غروب خورشید از آسمان به زمین می تابد، سرخی افق پس از غروب آفتاب

دانشنامه عمومی

شفق نور ضعیفی است که بعد از غروب یا پیش از طلوع آفتاب، وقتی خورشید در زیر افق قرار دارد، با بازتاب نور خورشید از لایه های بالای جو در روی زمین ناشی می شود که زمین را روشن می کند.
شفق (فیلم ۱۹۹۷). شفق ( به انگلیسی: Afterglow ) نام فیلم درامی است که در سال ۱۹۹۷ به کارگردانی آلن رودولف ساخته شد. جولی کریستی موفق شد برای بازی در این فیلم در رشتهٔ بهترین بازیگر نقش اول زن نامزد دریافتِ جایزه اسکار شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] شفق از جمله مباحثی است که در ابواب مختلف فقه از آن استفاده شده است.
شَفَق حُمره مغربیه سرخی پدید آمده در افق غربی پس از غروب آفتاب است.
کاربرد شفق در ابواب فقه
از آن در بابهای صلات، صوم و نکاح سخن گفته اند.
احکام شفق
...
[ویکی الکتاب] معنی شَّفَقِ: سرخی و بالای آن زردی و روی آن سفیدی، که در کرانه افق در هنگام غروب خورشید پیدا میشود.
معنی غَاسِقٍ: ابتدای تاریکی شب (کلمه غسق به معنای اولین مرحله از ظلمت شب است، وقتی گفته میشود قد غسق اللیل معنایش این است که تاریکی شب فرا رسید، و غاسق شب، آن ساعتی است که شفق و سرخی سمت مغرب ناپدید شود. )
معنی غَسَقِ: اولین مرحله از ظلمت و تاریکی شب (کلمه غسق به معنای اولین مرحله از ظلمت شب است، وقتی گفته میشود قد غسق اللیل معنایش این است که تاریکی شب فرا رسید، و غاسق شب، آن ساعتی است که شفق و سرخی سمت مغرب ناپدید شود. )
تکرار در قرآن: ۱۱(بار)
(به فتح ش -ف) سرخی مغرب پس از غروب آفتاب. از ائمه طاهرین علیهم السلام نقل است که شفق را سرخی مغرب فرموده‏اند مالک، شافعی،اوزاعی، و غیره نیز چنین گفته‏اند ولی ثعلب آن را سفیدی معنی کرده است، فرّاء گوید: بعضی از عرب را شنیدم می‏گفت: این لباس سرخ است مثل شفق (مجمع). به قول راغب اشفاق عنایتی است آمیخته به خوف چون با «من» متعدی شود معنی خوف در آن ظاهرتر است و چون با «فی» باشد معنی اعتنا در آن آشکارتر می‏باشد. طبرسی فرموده: اشفاق خوف از وقوع مکروه است با احتمال عدم وقوع.. بنابر قول راغب: آنها از قیامت ترسی آمیخته با اعتنا به آن دارند آیه. همه آیات اشفاق در قرآن کریم با «من» آمده حتی آیه. که در تقدیر «مِنْ اَنْ تُقَدِّموا» است مگر آیه. که با «فی» آمده است و آن بنابر قول شبرسی خائفان و بنابر قول راغب اعتنا کنندگان است و چندان فرقی ندارند. *،. در «خشیة» از راغب نقل کردیم که آن ترسی آمیخته با تعظیم است. سپس گفتیم: این سخن کلّیت ندارد و تعظیم از مضاف الیه خشیت استفاده می‏شود. علی هذا به نظر من خشیة در دو آیه فوق به معنی عظمت و مهابت به کار رفته یعنی: آنها از عظمت و مهابت پروردگار خویش خائف اند و به آن اعتنا دارند چنانکه درحوم فیض در صافی و بیضاوی در تفسیر خود آن را مهابت و بیضاوی در تفسیر خود آن را مهابت و عظمت گفته‏اند.

ویکی واژه

سرخی افق پس از غروب آفتاب.

جملاتی از کلمه شفق

دوستانرا لب ز شادی گشت خندان همچو صبح دشمن از غم چون شفق منبعد ازین گو خون گری
شمه یی طاقت نیارد گر بود صبح و شفق آنچه بر دل جام صاف و ساقی مهوش کند
او را چو برانگونه شفق دید که رفت از چشم شفق در غم او خون بچکید
اردشیر نیک‌پور در ۱۵ بهمن ۱۲۹۷ در تبریز زاده شد. پدرش از رزمندگان بنام مشروطیت و از یاران ستارخان بود. نیک‌پور نخستین مقاله‌ی خود را هنگامی‌که دانش‌آموز دوم دبیرستان بود در روزنامه «شفق» به چاپ رساند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال ورق فال ورق فال اعداد فال اعداد فال تخمین زمان فال تخمین زمان