زهرآلود به معنای وجود مادهای سمی و خطرناک در یک شیء یا محیط است. این واژه به حالتی اشاره دارد که چیزی به زهر یا سم آغشته شده باشد و میتواند به طور بالقوه برای انسان یا موجودات دیگر مضر باشد. بنابراین، زهرآلود بودن به معنای آلوده بودن به زهر و سمی بودن است. این اصطلاح همچنین میتواند به وضعیتهایی اطلاق شود که در آن مواد خطرناک به طور غیرمستقیم بر روی سلامت افراد تأثیر میگذارند. به طور کلی، به شرایطی اشاره دارد که باید با احتیاط و آگاهی از خطرات احتمالی به آنها نزدیک شد.
زهرآلود
لغت نامه دهخدا
( زهرآلود ) زهرآلود. [ زَ ] ( ن مف مرکب ) زهردار و آلوده به زهر. ( ناظم الاطباء ). آلوده به زهر. زهرآگین. سمی. ( از فرهنگ فارسی معین )
فرهنگ عمید
جملاتی از کلمه زهرآلود
شمارد تیغ زهرآلود سرو بوستانی را اگر قمری کند نظاره نخل شکر بارش
نگاه تلخ باشد گرچه دشمن، جان شیرین را از آن مژگان زهرآلوده پیکان بیش می ترسم
فلک تیری است زهرآلوده کورا در نیام استی قدر تیری است سوهان خورده کو را هست برترکش
می شود افزون ز اسباب تسلی وحشتم تیغ زهرآلود داند سبزه را نخجیر من