خویشی

کلمه خویشی در زبان فارسی به معنای نسبت‌های خانوادگی و روابط خویشاوندی استفاده می‌شود. این واژه به معنای نسبت خویشاوندی است و معمولاً در جملاتی که به روابط خانوادگی اشاره دارند، به کار می‌رود. شما می‌توانید این کلمه را در جملات مختلف به کار ببرید. این واژه باید به صورت دو سیلابی نوشته شود و به شکل خویشی با خ بزرگ در ابتدای جمله و این کلمه با خ کوچک در ادامه متن آورده شود. این کلمه به عنوان یک اسم، می‌تواند به تعدادی از افعال و صفات مرتبط باشد. در متون ادبی و شعر فارسی، ممکن است این واژه در معانی و مفاهیم عمیق‌تری به کار رود و به روابط اجتماعی و انسانی نیز اشاره کند.

لغت نامه دهخدا

خویشی. [ خوی / خی ] ( حامص ) قرابت. خویشاوندی. نزدیکی بواسطه نسبت از طرف پدر یا مادر و جز آن. ( ناظم الاطباء ). عَصَبیَّت. سَبَب. قرابت نسبی و سببی.نَسَب. قرابت ِ رَحِم. اُدمَه. رَحِم ِ. صِلَه اِل. مقربه. لَحمَه. پیوند.

فرهنگ معین

(حامص. ) خویشاوندی، قرابت.

فرهنگ عمید

= خویشاوندی

فرهنگ فارسی

نزدیکی بسبب نسبت از طرف پدر و مادر و جز آنان قرابت خویشاوندی.
خلیل رومی قلنیکی موسوم به شیخ محمد او تعدادی از اشباه و نظائر ابن نجم را مرتب کرد و بسال هزار هجری از آن فراغت یافت.

جملاتی از کلمه خویشی

چه کنی خویشی کسی که عیان ببرد آبت ار نیابد نان
تو فکندی به خیره اندیشی با همه شهر ری مرا خویشی
خویشی ار با عوانت ناچارست اندرین قول زیرکان چارست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم