یخ در واقع حالت جامد آب است که چگالی آن ۰.۹ گرم بر سانتیمتر مکعب میباشد. این ویژگی باعث میشود که در مقایسه با آب مایع که چگالی آن ۱ گرم بر سانتیمتر مکعب است سبکتر باشد و بر روی سطح آب شناور بماند. آن را میتوان به عنوان یک کانی در نظر گرفت. نقطهای که آب به حالت جامد و مایع تبدیل میشود، در فشار یک اتمسفر برابر با صفر درجه سانتیگراد تعریف میشود. در سطح زمین، حدود یک درصد از مساحت آن به وسیله یخسارهای بزرگ مانند نواحی قطب جنوب و گرینلند پوشیده شده است که در برخی نقاط ضخامت آنها به بیش از ۲۰۰۰ متر میرسد. همچنین میتواند به صورت بلورهای ریز مانند ذرات برف، تگرگ و شبنم یخ زده مشاهده شود. با افزایش فشار، دمای انجماد یخ کاهش مییابد. در ساختار آن، مولکولهای آب از طریق پیوندهای هیدروژنی به یکدیگر متصل شدهاند. جالب است بدانید که در دنیا حداقل ۱۷ نوع مختلف از آن وجود دارد که هرکدام ویژگیها و کاربردهای خاص خود را دارند.
یخ
لغت نامه دهخدا
همی باش پیش گشسب سوار
چو بیدارگردد فقاع و یخ آر.فردوسی.چنان شد که گفتی طراز نخ است
و یا پیش آتش نهاده یخ است.فردوسی.گدازیده همچون طراز نخم
تو گویی که در پیش آتش یخم.فردوسی.چو سندان آهنگران گشته یخ
چو آهنگران ابر مازندران.منوچهری.چون برف نشسته و چو یخ بربسته. ( گلستان ).
کاشه؛ یخ تنک. ( لغت فرس اسدی ). پخش؛ بانگ یخ. ( لغت فرس اسدی ). زرنگ؛ یخی که در زمستان از ناودان آویخته بود. ( لغت فرس اسدی ). ارزیز؛ یخ ریزه. خشف. خشیف؛ یخ نرم. ( منتهی الارب ).
- آب بر یخ زدن؛ محو کردن. ( ناظم الاطباء ).
- آب یخ ( به اضافه )؛ آبی که در آن یخ افکنده اند سرد شدن را. ماءالثلج. ( یادداشت مؤلف ).
- با یخ و ترشی، یا با یخاب و ترشی؛ با شدت و سختی و با عذاب و شکنجه هرچه تمامتر: پولها را از او با یخ و ترشی پس می گیرند. ( یادداشت مؤلف ).
- برات بر یخ؛ برات به سوی یخ. قول بی اعتبار. ( ناظم الاطباء ).
- برات بر یخ نوشتن؛ وعده و قول بی اعتبار دادن به امری بی اعتبار و فانی و خلل پذیر:
برات اجری آب ار نوشته شد بر یخ
در آن سه مه که نمی یافت آب مجری را.سلمان ساوجی.- برات به سوی یخ، برات بر یخ؛ قول بی اعتبار. ( ناظم الاطباء ).
- بر یخ زدن؛ فراموش کردن و محو کردن. ( ناظم الاطباء ).
- || فراموش کنانیدن. ( ناظم الاطباء ). به فراموش شدن داشتن.
- || کنایه از ناپایدار کردن و معدوم گردانیدن و هیچ انگاشتن. ( فرهنگ سروری ).
- بر یخ نگاشتن نام کسی را؛ او را به کلی فراموش کردن و نابوده انگاشتن. بر یخ نوشتن:
سیر آمدم از بهانه خام تو من
بر یخ اکنون نگاشتم نام تو من.فرخی.- بر یخ نوشتن؛ بر یخ نگاشتن. یقین به نماندن و بشدن آن کردن. نابوده بر شمردن. به هیچ شمردن. به حساب نیاوردن. از وصول آن مأیوس شدن. ( یادداشت مؤلف ):
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
* یخ بستن: (مصدر لازم ) منجمد شدن آب یا چیز دیگر از شدت سردی، فسرده شدن.
* یخ کردن: (مصدر لازم )
۱. سرد شدن.
۲. [مجاز] دچار ترسیدن یا شگفت زدگی شدن.
۳. یخ زدن، فسرده شدن.
فرهنگ فارسی
۱- آب بسته شده براثرشدت سرما. توضیح آب یایک میع منجمدشده دراثرسرما. یا بریخ نوشتن. نابودانگاشتن بهیج شمردن: نام نه چرخ سدابی چون فقع بریخ نویس گرببخشش نام دستش نیل و جیحون کرده اند. ( راحه الصدور ) مراعات رحمت مکن بر خسیس چو کردی مکافات بریخ نویس. ) ( سعدی ) ۲ - بی مزه بی لطف.
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
ساخت یخ به صورت صنعتی در کشورهای توسعه یافته، در ابتدای قرن بیستم شروع شد، ولی در ایران در ابتدای دههٔ ۱۳۵۰ خورشیدی صنعت تولید یخ از حالت طبیعی ( تولید یخ در یخچال های طبیعی ) به حالت صنعتی تغییر کرد. تولید یخ صنعتی، با استفاده از آب چاه و پس از افزودن کلر، به عنوان مادهٔ ضدعفونی کننده به آب و استفاده از حوضچه های آب نمک و کندانسورهای آمونیاکی انجام می شد. در دهه های اخیر و به دلیل ازدیاد بی رویهٔ جمعیت، آب های سطحی و سفره های آب زیرزمینی به شدت آلوده شد و به تبع آن، یخ های تولیدی از این آب های آلوده، آلوده به انواع میکروب ها و آلاینده های شیمیایی شدند. در کشورهای توسعه یافته، در نیمه های قرن بیستم و به دلیل افزایش نیاز به یخ خوراکی و به دلیل اهمیت روزافزون مقولهٔ بهداشت و سلامت جامعه، دستگاه های تولید تمام مکانیزهٔ یخ، برای تولید یخ لیوانیِ بهداشتی و بدون دخالت دست، توسعه یافت و نسل جدیدی از یخ تولید شد.
یخ (تنگستان). یخ ( تنگستان )، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان تنگستان در استان بوشهر ایران است.
این روستا در دهستان اهرم قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بوده است.
دانشنامه آزاد فارسی
مادۀ جامد حاصل از انجماد آب. بی رنگ است و بلورهایی هگزاگونالدارد. مولکول های آب با پیوندهای هیدروژنیکنار یکدیگر قرار می گیرند. نقطۀ انجماد یخ ۰ درجه، در مقیاس سلسیوس (سانتی گراد) و رامور، و ۳۲ درجه در مقیاس فارنهایت، و مرجع اندازه گیری دما است. یخ براثر انجماد منبسط می شود و چگالی آن نسبت به آب کاهش می یابد،۰.۹۱۷۵ در پنج درجۀ سانتی گراد. لوله ها براثر همین پدیده می ترکند. در ۱۹۹۸، زمین شناسان امریکایی موفق شدند یخ را با بلورهای نامنظم تولید کنند. این نوع جدید از یخ، تحت فشار بسیار بالا، ۶۵۰۰ اتمسفر، از مولکول های آب تولید شد، به صورتی که اتم های هیدروژن بر اثر فشار در حالتی نامنظم قرار گرفتند.
یخ (ماده مخدر). یَخ (مادۀ مخدر)(ice)
یَخ
فرم تدخینی متآمفتامین. اثر محرکدارد. از ۱۹۸۹، مصرف این ترکیب در امریکا غیرقانونی اعلام شده است. به دنبال مصرف آن ممکن است دوره های افسردگییا روان پریشیایجاد شود.
ویکی واژه
یخچال، یخزده، یخاب، جمس، هسر، هسیر، ثلج، جمد، جمود، جلید، خسر
جمله سازی با یخ
ظلم ایشان به کین نوی و کهن خلق را بر کند ز بیخ و ز بن
بدینسان چنان شهریار بلند برانگیخت از جای سرکش سمند
میخواره عزیز و شاد و، من زانک می مینخورم نژند و خوارم