راپورت به سندی اطلاق میشود که اطلاعاتی را به صورت منظم و سازمانیافته برای مخاطبان خاص در مورد یک موضوع خاص ارائه میدهد. برخی از راپورتهای کوتاه به صورت شفاهی بیان میشوند، در حالی که راپورتهای کامل و طولانی معمولاً به صورت مکتوب تهیه میگردند. به عنوان یک ابزار در روزنامهنگاری، شامل مجموعهای از کارکردها است. به طور کلی، گزارشها به دو دسته خبری و غیرخبری تقسیم میشوند که هر یک کاربردهای خاص خود را دارند. فردی که اقدام به نوشتن یا بیان گزارش میکند، به عنوان گزارشگر، گزارشنویس یا راپورتچی شناخته میشود. این مفهوم به معنای جمعآوری، تهیه و سازماندهی اطلاعات به گونهای است که بتواند یک پیام را منتقل کند و سپس این اطلاعات از طریق رسانههای جمعی منتشر میشود. به علاوه یک سند مکتوب منظم و ساختاریافته است که به ارائه اطلاعات دقیق و مستند درباره موضوعات، رویدادها، پروژهها یا تحقیقات میپردازد. هدف اصلی از تهیه راپورت، ثبت و انتقال اطلاعات، تحلیل دادهها، نتیجهگیری و در نهایت تسهیل تصمیمگیری است. این راپورت بر اساس واقعیتها و شواهد عینی نوشته میشوند و معمولاً شامل بخشهای مشخصی مانند عنوان، مقدمه، روش کار، یافتهها و نتیجهگیری هستند. این اسناد میتوانند در قالبهای مختلفی از جمله راپورت های علمی، اداری، خبری یا تحلیلی تهیه شوند که هر یک کاربرد خاص خود را دارند. ویژگی بارز یک راپورت خوب، وضوح، دقت و اختصار است تا مخاطب بتواند به آسانی اطلاعات مورد نیاز را دریافت کند. تهیه راپورت های دقیق و کارآمد نقش حیاتی در پیشبرد امور سازمانی، تحقیقاتی و مدیریتی ایفا میکند.
گزارش
لغت نامه دهخدا
همه خوابها پیش ایشان بگفت
نهفته برون آورید از نهفت
کس آن را گزارش نیارست کرد
پراندیشه شدشان دل و روی زرد.فردوسی.مر این خوابها را بجز پیش اوی
مگوی و ز نادان گزارش مجوی.فردوسی.و مر انگشتری را... ملوک را به ولایت و ملک گزارش کنند و دیگر مردمان را بر عمل و صناعت و گروهی را بر کرامت بزرگان. ( نوروزنامه ). || شرح و تفسیر و عبارت هم آمده است. ( برهان ):
مرین دین به را بیاراستند
از این دین گزارش همی خواستند.فردوسی.چو آن ترکیب را کردند خارش
گزارنده چنین کردش گزارش.نظامی.پازند گزارش کتاب صحف ابراهیم است و ابستا گزارش آن. ( صحاح الفرس ).
و رجوع به گزاردن شود.
|| گفتن و ادا کردن سخن. رجوع به گزاردن شود. || پیش کش. || گذشتن. ( برهان ). به این معنی گذارش است. || عبور کردن. به این معنی گذارش است. || تجاوز نمودن. || ترک کردن. ( آنندراج ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
* گزارش دادن: (مصدر متعدی ) اطلاع دادن، خبر دادن.
* گزارش کردن: (مصدر متعدی )
۱. بیان کردن.
۲. تفسیر کردن، شرح دادن.
فرهنگ فارسی
شرح و تفسیرقضیه، شرح و تقصیل خبر یا کاری که انجام یافته، گزارشن وگزاره هم گفته شده
( اسم ) ۱ - انجام دادن. ۲ - پرداخت تادیه. ۳ - تبلیغ ( پیغام پیغمبری و غیره ) ۴ - بیان اظهار. ۵ - شرح و تفصیل تفسیر: مرین دین به را بیاراستند ازین دین گزارش همی خواستند ۶ - ترجمه. ۷ - صرف خرج. ۸ - طرح ( نقاشی ). ۹ - پیشکش هدیه. ۱٠ - راپرت. یا گزارش خواب.تعبیر خواب: همه خوابها پیش ایشان بگفت نهفته پدید آورید از نهفت. کس آنرا گزارش ندانست کرد پر اندیشه شان شد دل و روی زرد.
دانشنامه آزاد فارسی
54010600
ویکی واژه
نوشتهای بیان کننده کارهای انجام گرفته شده. گزارش از دو قسمت گز - آرش تشکیل شده و مفهوم آن به زبان معیار باستانباستان، یعنی فاصله گامهای آرش که احتمالا منظور از گَز واحد طولی قدیم، همین است.
تعبیر خواب.
شرح و تفسیر.
بیان، اظهار.
اطلاع، اعلام.
جملاتی از کلمه گزارش
چو زین گونه کرد آن گزارشگری به کنجد در آمد در داوری
گفتم ایدون بود گزارش خواب که ز تهران برون شوم به شتاب
به آواز پوشیدگان گفت خیز گزارش کن از خاطر گنج ریز