کوس

جزیره کوس یکی از جزایر دودکانز در دریای اژه و واقع در یونان است. این جزیره با مساحتی معادل ۲۸۷ کیلومتر مربع و جمعیتی حدود ۲۱,۳۰۰ نفر دارای بخش‌های کوهستانی و همچنین نواحی بسیار حاصلخیز می‌باشد. این جزیره در فاصله ۱۰ کیلومتری از مرز ترکیه قرار دارد و شهر اصلی آن نیز در شمال شرقی جزیره واقع شده است. این جزیره از دوران پیش از تاریخ مسکونی بوده و در ایلیاد نیز به آن اشاره شده است. بقراط، پزشک معروف یونانی، در این شهر به دنیا آمد و مدرسه‌ای را تأسیس کرد. همچنین، بقایای آسکلپیون، بیمارستانی که نامش از الهه شفادهنده یونانی، آسکلپیوس، گرفته شده، به قرن چهارم پیش از میلاد برمی‌گردد و در این جزیره قرار دارد.

لغت نامه دهخدا

کوس. ( اِ ) به معنی فروکوفتن باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). فروکوفتگی. ( ناظم الاطباء ). فروکوفتن. ( فرهنگ فارسی معین ). در مازندرانی «کوس » به معنی زور دادن کسی است به جلو. ( از حاشیه برهان چ معین ). || آن است که دو کس فراهم زنند و دوش به دوش به قوت بهم زنند. ( لغت فرس اسدی ص 197 ). دو کس که دوش بر دوش یا پهلو به پهلو زنند. صدمه. ( ازبرهان ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). آزاری که از دوش بدوش یا پهلو به پهلوی یکدیگر زدن حاصل شود. صدمه.( فرهنگ فارسی معین ). کوفتن تن بر تن دیگری. تنه زدن. تنه. آسیب که با دوش یا پهلو بر کسی زنند. صدمه. ضربه. زخم. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا )

فرهنگ معین

(اِ. ) دُهل، طبل بزرگ.
(اِ. ) گوشة جامه و گلیم و پلاس که از گوشه ای دیگر درازتر باشد.

فرهنگ عمید

۱. (موسیقی ) طبل بزرگ، دهل.
۲. [قدیمی] آسیب، صدمه، لطمه، ضربه: تبر از بس که زد به دشمن کوس / سرخ شد همچو لالکای خروس (رودکی: ۵۴۵ ).

فرهنگ فارسی

دهل، طبل بزرگ، کوست نیزگفته شده، بعربی هم کوس میگویند، کوست: آسیب، صدمه، لطمه، ضربه
( اسم ) واحد مسافت معادل ثلث فرسخ کروه.
باد نکبائ که بروی باد دیگر به درازا وزد. یا کلمه است که بهنگام ترس از غرق شدن گویند.

جملاتی از کلمه کوس

کوس سعادت تو بر افلاک می‌زنند وز بهر تو منادی لولاک می‌زنند
حسن نه نیکویی رنگ است و پوست هر چه کند جای به دلها نکوست
روی تو بهر دیده که بینند نکوست نام تو بهر زبان که گویند خوشست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم