چوگان بازی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
(قدیم): نوعی ورزش و بازی باستانی ایرانیان، که وسایل آن چوگان و گوی است، و آن را سواره یا پیاده بازی کنند.
جمله سازی با چوگان بازی
تا تو در معرکه یی در پی چوگان بازی سر ما در پی چوگانت چو گو می باید
روز چوگان بازی او شیشه گردون شکست گرچه عمری چرخ گردان حاضر قندیل شد
چو درآید خم زلف تو به چوگان بازی ای بسا گوی که در حسرت چوگان ماند
چون سواری تو که از شیوهٔ چوگان بازی بر سر گوی قمر دست به چوگان شدهای
گر گه گهی به چوگان بازی روا بود گرچه ز برف روی زمین آشکار نیست