مواد

مواد

کلمه مواد جمع ماده است و به اجزاء و عناصر تشکیل‌دهنده یک چیز گفته میشود.

برای سالاد ماکارونی، مواد اصلی شامل ماکارونی فرمی پخته‌شده، سبزیجاتی مانند نخودفرنگی، فلفل دلمه‌ای، ذرت، هویج و خیار شور و همچنین مواد پروتئینی مانند یک تکه سینه مرغ یا ژامبون است. به علاوه، از سس مایونز، روغن زیتون، سرکه و ادویه‌جات برای طعم‌دهی استفاده میشود. این مواد با هم ترکیب می‌شوند تا سالادی خوشمزه و مغذی تهیه شود.

لغت نامه دهخدا

مواد. [ م َ وادد ] ( ع اِ ) ج ِ ماده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). مواد به تشدید دال است ولی فارسیان به تخفیف خوانند و آن جمع ماده که به معنی اصل هرچیز است. ( از غیاث ) ( از آنندراج ): سرمایه جلال و مواد تخفیف طوایف عالم. ( سندبادنامه ص 76 ). و رجوع به ماده شود.
- مواد اربعه؛ چهار ارکان. عناصر اربعه. چهار آخشیج. استقصات. ( یادداشت مؤلف ).
- مواد اولیه؛ مواد اولی. ماده های اصلی هرچیز مانند انواع معادن که از آنها آلات و ادوات مختلف سازند. ( از یادداشت مؤلف ).
- مواد ثلاث یا ثلاثه؛ ( اصطلاح فلسفی ) مواد وجوب و امکان و امتناع است. ( فرهنگ علوم عقلی جعفر سجادی ).
- مواد خام؛ ماده هایی که از راه کشاورزی یا تربیت اغنام و احشام به دست آید، مانند شیر و پشم و گندم و جو. ( از یادداشت مؤلف ).
- مواد صلح؛ شروط و قیود صلح و بندهای آن. ( ناظم الاطباء ).
- مواد عقود. رجوع به عقود شود.

فرهنگ معین

(مَ دّ ) [ ع. ] (اِ. ) ۱ - جِ ماده. ۲ - (عا. ) در فارسی به معنای مواد مخدّر. ۳ - بندهای لایحه، قانون، قرارداد و مانند آن ها. ۴ - دروس، درس ها. ۵ - وسایل، اسباب.

فرهنگ عمید

= مادّه
* مواد اولیه: هر نوع مادۀ خامی که برای تهیۀ چیزی به کار می رود.

فرهنگ فارسی

جمع ماده
( اسم ) جمع ماده یا مواد اولی ( اولیه ). ماده های اصلی هر چیز مثلا انواع معادن که از آنها آلات و ادوات مختلف سازند. یا مواد ثلاث ( ثلثه ). مراد وجوب امکان و امتناع است یا مواد خام. ماده هایی که از راه کشاورزی یا تربیت اغنام و احشام بدست آید.
مواد

جملاتی از کلمه مواد

به ذات تو همه اوضاع شرع و دین محتاج چو حاجتی که به سوی صور بود ز مواد
باد عدل تو مواد و علل نظم جهان دور از دامن اندیشه تو دست اجل
طبایع و مواد بندگان کوی قنبرش دمید صبح آفرینش از جبین انورش
آری، همچنان که بدنی که مواد فاسده و «اخلاط ردیه» در آن مجتمع اند، از کثرت غذا بجز فساد اخلاط و زیادتی مرض حاصل نبیند، همچنین نفسی که مجتمع اخلاق ذمیمه و صفات رذیله باشد، از تحصیل علوم بجز شر و فساد ثمری نبیند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم