مدلهم

لغت نامه دهخدا

مدلهم. [ م ُ ل َ هَِ م م ] ( ع ص )سخت سیاه و تاریک. ( غیاث اللغات از شرح نصاب ) ( از مهذب الاسماء ) ( آنندراج ): اسود مدلهم، مبالغه است؛ یعنی بسیار سیاه. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). مظلم. داج. تاری. تاریک. ( یادداشت مؤلف ). || شب تاریک. ( آنندراج ) ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به مدلهمة شود: با لشکری چون مدلهم و دریای ملتطم. ( جهانگشای جوینی ). || پیر. کلانسال. ( ناظم الاطباء ): اِدْلَهَم َّ فلان؛ کبر و شاخ. ( متن اللغة ).

فرهنگ معین

(مُ لَ هِ ) [ ع. ] (اِفا. ص. )۱ - سیاه، تاریک. ۲ - شب تاریک.

فرهنگ عمید

سیاه، تاریک: شب مدلهم.

ویکی واژه

سیاه، تاریک.
شب تاریک.

جمله سازی با مدلهم

اندیشه را عبور نه زانموی مدلهم تا چون نهد زبیم براه غمش قدم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گی خار
گی خار
شب دراز است و قلندر بیدار
شب دراز است و قلندر بیدار
تقسیم
تقسیم
صبا
صبا