مبالغه در زبان فارسی به معنای بزرگنمایی یا اغراق در بیان یک موضوع یا ویژگی است، به طوری که ممکن است تأثیر عاطفی یا بلاغی بیشتری بر روی شنونده یا خواننده بگذارد.
مبالغه میتواند در ادبیات، شعر، و گفتار روزمره به کار رود. به عنوان مثال، وقتی کسی میگوید: من هزار بار به تو گفتم!، این جمله نمونهای از مبالغه است، زیرا به وضوح بیان نمیکند که واقعاً هزار بار گفته شده است، بلکه تنها برای تأکید بر تکرار و اهمیت موضوع به کار رفته است.
در کل، مبالغه به عنوان یک تکنیک بلاغی میتواند برای جلب توجه، ایجاد حس قویتر، یا بیان احساسات به کار رود، اما باید با احتیاط استفاده شود تا از واقعیت دور نشود.
در همین حال، در واکنش به این گزارشها برخی از مقامهایی که با این اتهامات روبه رو شدهاند استعفا دادند و در مواردی هم با دفاع از عملکرد خود، رسانهها و گزارشهای طرح شده «مبالغه آمیز» ارزیابی کردهاند.
برای دریافتن تفاوت مبالغه (تبلیغ) با اغراق و غلو باید گفت در علم بدیع، زیاده روی در وصف، مراتب سهگانه دارد؛ مرتبهٔ اول مبالغه است، مرتبهٔ دوم اغراق و مرتبهٔ سوم غلو است. تفکیک این سه از هم امری دشوار است.
حالی که من این سخن بگفتم، عِنانِ طاقتِ درویش از دستِ تَحَمُّل برفت. تیغِ زبان برکشید و اسبِ فصاحت در میدانِ وقاحت جهانید و بر من دوانید و گفت: چندان مبالغه در وصفِ ایشان بکردی و سخنهای پریشان بگفتی که وهم تصور کند که تریاقاند یا کلیدِ خزانهٔ ارزاق.
گاه شود که نادانی سخن صاحبدلان را در مبالغه و تاکید نیت بشنود و داند که عمل بدون نیت را حاصلی نیست - چنان که سرور آدمیان فرمود: انما الاعمال بالنیات و نیه المومن خیر من عمله و آن نادان پندارد که اگر مثلا هنگام تسبیح یا تدریس گوید بقصد قربت تسبیح و تدریس همی کنم، و این واژه ها در ذهنش حضور یابد، کافی است.