غذا

هر ماده‌ای که انسان‌ها و سایر جانوران مصرف می‌کنند یا گیاهان جذب می‌کنند، برای حفظ زندگی و سلامتی آن‌ها ضروری است. غذا از مواد مغذی تشکیل شده است. انسان از این مواد استفاده می‌کند: ۱. کربوهیدرات‌ها که به صورت نشاسته در نان، سیب‌زمینی و ماکارونی، به صورت قندهای ساده در ساکاروز و عسل، و به صورت الیاف در غلات، میوه‌ها و سبزیجات وجود دارند؛ ۲. پروتئین‌ها که در آجیل، ماهی، گوشت، تخم‌مرغ، شیر و برخی سبزیجات یافت می‌شوند؛ ۳. چربی‌ها که در محصولات دامی مانند گوشت، پیه، محصولات لبنی و ماهی، همچنین در کره‌های گیاهی، آجیل، دانه‌های خوراکی، زیتون و روغن‌های خوراکی موجودند؛ ۴. ویتامین‌ها که در انواع مختلف آن ها وجود دارند، به جز ویتامین ب۱۲ که عمدتاً در غذاهای حیوانی یافت می‌شود؛ ۵. مواد معدنی مانند کلسیم در شیر و کلم بروکلی، ید در غذاهای دریایی و آهن در جگر و سبزیجات سبز. نوشیدنی اصلی انسان عمدتاً آب است که در همه‌جا در طبیعت موجود است. غذا برای تأمین انرژی، که با کالری یا کیلوژول اندازه‌گیری می‌شود، و همچنین به دلیل مواد مغذی‌اش که به بافت‌های بدن تبدیل می‌شوند، ضروری است.

لغت نامه دهخدا

غذا. [ غ َ ] ( ع اِ ) بول شتر. ( اقرب الموارد ). رجوع به غذی شود.
غذا. [ غ َ ] ( از ع، اِ ) رجوع به غذاء شود.

فرهنگ معین

(غَ ) [ ع. غذاء ] (اِ. ) خوردنی، آن چه خورده شود.

فرهنگ عمید

آنچه خورده شود و به نمو جسم کمک کند و انرژی لازم برای بدن به وجود بیاورد، خوراک، خوردنی، خورش.

فرهنگ فارسی

( اسم ) آنچه خورده شود و قوام بدن بدانست خوردنی و نوشیدنی. جمع: اغدیه. یا غذای سنگین. خوراکی که ثقیل باشد غذای دیر هضم. یا غذای گران. غذای سنگین. یا غذای مریم. اشاره است با آیه مبارکه و هزی الیک بجذع النخله تساقط علیک رطبا جنیا یعنی میوه خدایی و غذای الهی. مولوی گوید: آنکه از جوع البقر بر می طپید همچو مریم میوه جنت بچید بوی قدح از غذای مریم خوشتر.
بول شتر

ویکی واژه

غذاء
خوردنی، آن چه خورده شود.

جملاتی از کلمه غذا

پرده صبح امیدست شب نومیدی تا غذا خون نشود شیر نگردد هرگز
یک زنده غذا چو من نخورده یک مرده به روز من نمرده
زنده را نان غذای تن باشد مرده را، خاک در دهن باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم