شغل به عنوان یک فعالیت اقتصادی، نقشی اساسی در زندگی فردی و اجتماعی افراد ایفا میکند. در واقع، به مجموعهای از وظایف و مسئولیتهایی اطلاق میشود که هر فرد در راستای تأمین معاش خود و خانوادهاش انجام میدهد. این فعالیتها میتوانند به اشکال مختلفی از جمله کار در سازمانها، مشاغل آزاد و حتی کارهای خانگی بروز پیدا کنند. افراد برای انجام این وظایف، معمولاً به مهارتها و دانش خاصی نیاز دارند که به آنها امکان میدهد تا در محیط کار خود به خوبی عمل کنند و بهرهوری بیشتری را به ارمغان آورند. نهتنها به تأمین نیازهای مالی فرد کمک میکند، بلکه میتواند باعث رشد شخصیتی و اجتماعی او نیز شود. در واقع، کار کردن در یک محیط مناسب، موجب میشود که فرد به تعامل با دیگران پرداخته و از تجربیات و دانش آنها بهرهمند شود. همچنین، شغل میتواند حس مسئولیتپذیری را در افراد تقویت کرده و به آنها کمک کند تا اهداف شخصی و حرفهای خود را دنبال کنند. در نتیجه، شغل به عنوان یک عنصر کلیدی در زندگی انسانها به شمار میآید که تأثیر عمیقی بر کیفیت زندگی و احساس رضایت شخصی دارد. از این رو، شناخت و انتخاب شغل مناسب میتواند تأثیر بسزایی بر موفقیت و خوشبختی فرد در زندگی داشته باشد.
شغل
لغت نامه دهخدا
شغل. [ ش َ / ش ُ ] ( ع مص ) در کار داشتن کسی را. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). مشغول کردن. ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ). || به کار واداشته شدن، شُغِل َ به ( مجهولاً ). ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). مشغول شدن. ( المصادر زوزنی ). مشغول کردن و به سرگرمی واداشتن، شغل عنه. ( از اقرب الموارد ).
- امثال:
شغلتنا را شدرستنا کردن؛ در قرآن کریم آیه ای هست «شغلتنا اموالنا و أهلونا...» ( 11/48 )، یک تن عامی چون به این کلمه رسید «شغلتنا» را تراشیده و بجای آن «شدرستنا» نوشت تا «غلط» در قرآن نباشد، و این را در موردی گویند که کسی صحیحی را به قصد تصحیح غلط کند. ( یادداشت مؤلف ).
شغل. [ ش ُ / ش َ / ش َ غ َ / ش ُ غ ُ ] ( ع اِ ) کار. ( ناظم الاطباء ). کار و بی فرصتی. ( غیاث اللغات ). کار. ج، اشغال. ( مهذب الاسماء ). ضد فراغ. ج، اشغال، شغول. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به شُغْل در همه معانی شود.
- شغل القرآن؛ عمل به موجبات قرآن واجتناب از مناهی آن. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
|| ناپروایی. ج، اَشغال و شُغول. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || شغل شاغل، در مبالغه گویند. ( از منتهی الارب ). || نقیض خلأ، گویند: مکان خالی؛ یعنی چیزی در آن نیست، و عکس آن مشغول است. ( از اقرب الموارد ).
شغل. [ ش َ غ ِ ] ( اِ ) مهر خرمن. از کلمه سجیل. ( یادداشت مؤلف ).
شغل.[ ش َ غ ِ ] ( ع ص ) باکار و کاردار و مشغول. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). مرد باکار. ( منتهی الارب ).
شغل. [ ش ُ ] ( ع اِ ) کار. ضد فراغ. سرگرمی. ( یادداشت مؤلف ). آنچه مایه مشغولیت باشد. کارهای نامنظم روزانه مربوط به نیازمندیهای زندگی:
همی بایَدْت رفت و راه دور است
بسنده داریکسر شغلها را.رودکی.کار من در هجر تو دایم نفیر است و فغان
شغل من در عشق تو دایم غریو است و غرنگ.منجیک.تو مرا یافته ای بی همه شغل
نیست اندر کلهت پشم مگر.فرخی.گفت ای خداوند نیمشب است و فردا نوبت توست که خلیفه گفته است به فلان شغل مشغول خواهد شد و بار نخواهد داد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 169 ). دررفتم معتصم را دیدم سخت اندیشمند و تنها و به هیچ شغل مشغول نه. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 169 ). چون به بلخ رسید این پادشاه و چند شغل فریضه ای که پیش داشت نبشته آمد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 287 ). رعایا را بر جای باید بود که با ایشان شغلی نیست. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 463 ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
( اسم ) کار پیشه جمع: اشغال. یا شغل آزاد. پیشه ای جز شغل دولتی. یا شغل دولتی. کارمند یکی از ادارات دولتی بودن.
با کار و کاردار و مشغول مرد با کار
دانشنامه عمومی
شغل (فیلم ۱۹۱۵). شغل ( انگلیسی: Work ) فیلمی به کارگردانی چارلی چاپلین است که در سال ۱۹۱۵ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به چارلی چاپلین، ادنا پرواینس و لئو وایت اشاره کرد.
شغل (فیلم ۱۹۶۱). شغل ( ایتالیایی: Il Posto ) فیلمی در ژانر درام به کارگردانی ارمانو اولمی است که در سال ۱۹۶۱ منتشر شد.
یک فارغ التحصیل جوان کالج اقدام برای بدست آوردن پستی در یکی از بزرگترین شرکت های کشور می کند و…
• لئوناردو دتو به عنوان آنتیتیتا ماستی
• تلیو کزیچ به عنوان روانشناس
شغل (فیلم ۲۰۰۳). «شغل» ( انگلیسی: The Job ( 2003 film ) ) یک فیلم است که در سال ۲۰۰۳ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به داریل هاناه، برد رنفرو، دامینیک سوین، اریک میبیس، و آلکس روکو اشاره کرد.
شغل (فیلم ۲۰۰۹). «شغل» ( انگلیسی: The Job ( 2009 film ) ) فیلمی در ژانر کمدی - درام است که در سال ۲۰۰۹ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به تارین منینگ، ران پرلمن، و جو پانتولیانو اشاره کرد.
دانشنامه اسلامی
ریشه کلمه:
شغل (۲ بار)
«شُغُل» (بر وزن شتر) و «شُغْل» (بر وزن قفل) هر دو به معنای حادثه و حالتی است که برای انسان روی می دهد و او را به خود مشغول می دارد، خواه مسرت بخش باشد و یا غم انگیز!
ویکی واژه
جمله سازی با شغل
بشغل عشق ترا شغلها خوش است رفیق وگرنه شغل فراوان و کار، بسیار است
فیض گمنامیم این بس که ز خلوتگه فقر شغل دنیا نتوانست مرا پیدا کرد
ایزد این شغلها کفایت کرد خواجه ناگفته آن چگونه سخن