سکاف

لغت نامه دهخدا

سکاف. [ س َک ْ کا ] ( ع ص ) کفشگر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(سَ کّ ) [ ع. ] (ص. ) کفش دوز.

فرهنگ عمید

کسی که پیشه اش کفش دوزی است، کفشگر، کفشدوز.

فرهنگ فارسی

کفشگر، کفش دوز، کسی که پیشه اش کفش دوزی است
( صفت ) کسی که کفش دوزی پیشه دارد کفش دوز.

ویکی واژه

کفش دوز.

جمله سازی با سکاف

بر همین اساس فقهایی همچون ابن جُنَید اِسکافی (درگذشتهٔ ۳۷۰ه‍.ش/۹۹۱م) و مقدس اردبیلی (درگذشتهٔ ۹۶۴ه‍.ش/۱۵۸۵م) نظر مساعدی به وجوب پوشاندن مو و قسمت‌هایی دیگر از بدن زنان در نماز و به طریق اولی در غیرِنماز نیز نداشته‌اند. این برداشت از آرای فقهای پیشین، مخالفانی دارد.
پاتریکا وتینگ در نقش معاون رئیس جمهور،که بعد از کشتن رئیس جمهور جایگزین او می‌شود.او تسلیم خواستهٔ مایکل اسکافیلد نمی‌شود و استعفا می‌دهد. (فصل ۱و۲ حضور در ۱۸قسمت)
و آلت اِسکاف پیش برزگر پیش سگ کَه، استخوان در پیش خر
ابراهیم بن سلیمان وردیسی همچنین شهرت‌یافته به ضریر (؟ - ۱۱۳۹م) فقیه و محدث عراقی بود. در وردیس، نزدیکی اسکاف، در نهروان از محلات بغداد به دنیا آمد. در جوانی به خود بغداد درآمد و از بزرگان بسیاری علم آموخت. او را هوشمند، حافظِ نام‌های رجال، موثق و با حسن سیرت ذکر کرده‌اند. در باب حرب بغداد دفن شد.
پنجشنبه ۲ تیر، اعتصاب کارگران داربست‌بند (اسکافلدبند) که در صنایع نفت، گاز و پتروشیمی مشغول به کار هستند، به بیش از ۲۲ شرکت و پتروشیمی گسترش پیدا کرد.
اما اسامی ملوک آل ناصرالدین باقی ماند به امثال عنصری و عسجدی و فرخی و بهرامی و زینبی و بزرجمهر قاینی و مظفری و منشوری و منوچهری و مسعودی و قصار امی و ابوحنیفهٔ اسکاف و راشدی و ابوالفرج رونی و مسعود سعد سلمان و محمد ناصر و شاه بورجا و احمد خلف و عثمان مختاری و مجدود السنائی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
آهنگر
آهنگر
سلیم
سلیم
علامت
علامت
ممنون
ممنون