ساجی

ساجی

لغت نامه دهخدا

ساجی. ( ع ص ) ساکن و آرمیده. صفت برای چشم و دریا. ( منتهی الارب ). البحرالساجی؛ دریای آرمیده. ( شرح قاموس ). الطرف الساجی؛ چشم آرمیده. ( شرح قاموس ). || لیل ساج؛ شب نیک تاریک که پنهان میکند اشیاء را. ( منتهی الارب ). شب آرام و تاریک. ( تاج العروس ).
ساجی. ( ص نسبی ) نان ساجی که به ساج پخته اند. نان که بر روی ساج پزند. نان تابگی.
ساجی. [ جی ی ] ( ص نسبی ) منسوب است به چوب ساج، و جماعتی از قدیم و جدید بمناسبت فروش یا بکاربردن آن این نسبت را یافته اند. ( سمعانی ).
ساجی. ( اِخ ) از فضلای مقیم بخارا، و کنیت او ابوعلی است. او راست در صفت مرو:
بلدطیب و ماء معین
و ثری طیبه یفوق العبیرا
و اذالمرء قدر السیرعنه
فَهْوَ ینهاه باسمه ان یسیرا.
رجوع به یتیمة الدهر ج 4 ص 16 و ترجمه تاریخ ادبی ایران براون ج 1 ص 687 شود.
ساجی. [ ] ( اِخ ) ابراهیم بن فهل بن حکیم بن ماهان ساجی بصری مکنی به ابواسحاق از مردم بصره است. از محدثان است. ( سمعانی ).
ساجی. [ ] ( اِخ ) زکریابن یحیی بن خلاد ساجی بصری مکنی به ابویعلی. از مردم بغداد و مقیم آن شهر و از محدثان است. ( سمعانی ).
ساجی. [ ] ( اِخ ) زکریابن یحیی بن محمدبن الساجی مکنی به ابویحیی. از فقهای شافعی است و فقه از مزنی و ربیع فراگرفته. از اوست کتاب الاختلاف فی الفقه. ( ابن الندیم ).
ساجی. ( اِخ ) محمدبن اسحاق بن حاتم بصری. از محدثان است، و از بصره به اصفهان رفت و درآن شهر روایت حدیث میکرد و بسال 282 در بصره در گذشت. ( سمعانی ).

فرهنگ عمید

۱. تهیه شده از چوب ساج.
۲. (اسم، صفت ) آن که چوب ساج بفروشد یا از آن چیزی بسازد.
نانی که بر روی ساج پخته می شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) نان مخصوصی که روی ساج پزند.
محمد بن اسحاق بن حاتم بصری از محدثان است

دانشنامه عمومی

ساجی ( به زبان بلوچی و اردو: سجی ) یک غذای بلوچی است که منشأ آن از استان بلوچستان پاکستان است.
ساجی سنتی و اصیل از گوشت گوسفندی تشکیل شده است که فقط در نمک با مقداری ادویه مزه دار شده است.
این غذا را با برنجی که در داخل حیوان پخته می شود و در تنور می پزند. گونه های منطقه ای با تفاوت های ظریف در طعم یافت می شوند. قابل ذکر است که در مراکز شهری کراچی، اسلام آباد یا لاهور از مرغ به جای گوشت بره استفاده می شود، ساجی را تا زمانی که متوسط یا خوب پخته شود بریان می کنند و به جای نان کاک سنتی بلوچستان با برنج سرو می شود.
ساجی

جمله سازی با ساجی

نزاری چون بود حوری نشسته در کنار تو به استحقاق سلطانی شده هم دستِ نساجی
وی سابقه بازی در تیم‌های پرسپولیس قائم‌شهر، هما تهران، تراکتورسازی تبریز، نساجی مازندران، استقلال تهران، استقلال اهواز و
از باشگاه‌هایی که وی در آن بازی کرده‌است می‌توان به صنام تهران و فولاد یزد و استقلال خوزستان و نساجی مازندران اشاره کرد.
مرد نساجی‌که دیبای قبای شاه بافت حور و غلمان هر دو از جنت دویدند آشکار
از پلی‌اکریلونیتریل تحت عنوان الیاف اکریلیک به شکل گسترده در نساجی استفاده می‌شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
بیتابی یعنی چه؟
بیتابی یعنی چه؟
بررسی یعنی چه؟
بررسی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز