زید

 زید، روستایی در دهستان زرانگوش از بخش هندمینی شهرستان بدره در استان ایلام ایران است. طبق سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا ۶۳۱ نفر (معادل ۱۴۲ خانوار) گزارش شده است. زید، روستایی در ایران است که در دهستان قلعه زری شهرستان خوسف قرار دارد. جمعیت این روستا ۲۹ نفر است. زید یک منطقه مسکونی در شهرستان قوبا در جمهوری آذربایجان است. این منطقه بخشی از شهرداری بودوق به شمار می‌آید.

لغت نامه دهخدا

زید. [ زَ / زی / زَ ی َ ] ( ع مص ) افزون شدن و افزون کردن ( لازم و متعدی ). یقال: زاده اﷲ خیراً و زاد فیما عنده. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از آنندراج ). افزون کردن و افزون شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان القرآن ) ( دهار ). زادَ زیادةًو زَیْداً و زیداً و زَیَداً. رجوع به زیادة شود. ( ناظم الاطباء ). نمو کردن. نمو دادن. افزون شدن. ( فرهنگ فارسی معین ). || ( اِمص، اِ ) افزونی و افزون. یقال: هذا القوم زید علی کذا ( بالفتح )؛ ای یزیدون. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). زیادة. ( اقرب الموارد ). زیادت. ( فرهنگ فارسی معین ). || ( اِ ) نامی از نامهای مردان. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به مواد بعد شود. || ( ضمیر مبهم ) گاه به جای «فلان » و «بهمان » گویند: زید چنین گفت و چنان جواب داد. ( فرهنگ فارسی معین ). گاه زید و عَمْرو یا زید و بکر بجای فلان و بهمان بکار رود و گاه زید تنها آید و معنی فلان یا بهمان دهد

فرهنگ معین

(زَ یا زِ ) [ ع. ] ۱ - (مص ل. ) نمو کردن، افزون شدن. ۲ - (مص م. ) نمو دادن. ۳ - نامی است از نام های مردان.

فرهنگ عمید

۱. افزون شدن.
۲. افزون کردن.
۳. (اسم ) نامی از نام های مردان.

فرهنگ فارسی

ابن علی بن حسین بن ابی طالب (۴ ) ( مقت. ۷۴٠ / ۱۲۱ م. ) که فرقه زیدیه بدو انتساب دارند. زید شاگرد واصل بن عطا موسس معتزله و در عقاید خود میانه رو بود زید بر هشام بن عبد الملک اموی خروج کرد و در سال ۱۲۱ ه.مقتول و مصلوب شد و پس ازو پسرش یحیی با خلیفه بمخالفت بر خاست.
۱ - ( صفت ) نمو کردن افزون شدن زیادت. ۲ - (مصدر ) نمو دادن. ۳ - نامی است از نامهای مردان. ۴ - ( مبهمات ) گاه به جای [[ فلان ]] و [[ بهمان ]] آید گویند: [[ زید چنین گفت و چنان جواب داد ]].
علوی مکنی به ابو هاشم او در اوائل قرن پنجم هجری در گیلان ادعای امامت می کرد و بدست طایفه الموتیان بقتل رسید.

فرهنگ اسم ها

اسم: زید (پسر) (عربی) (تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی) (تلفظ: zeyd) (فارسی: زِيد) (انگلیسی: zeyd)
معنی: رشد، فزونی، ( اَعلام ) زید ابن علی: [قرن هجری] فرزند امام زین العابدین ( ع ) و برادر امام محمّد باقر ( ع ) که برضدّ امویان قیام کرد و رهبری مردم کوفه را پذیرفت، در جنگ با دشمن کشته شد، فرقه زیدیه به او منسوب است، ( در اعلام ) نام فرزند امام زین العابدین ( ع ) و نام چند تن از صحابه و محدثان، نام یکی از اصحاب پیامبر ( ص )

جملاتی از کلمه زید

تنی چند بگزید عیار‌وش کماندار و سختی‌کش و سخت‌کش
هر کرا با خود مصاحب میکنی بنگرش تا خویشتن چون میزید
سعادت بین که سلطان دو عالم غلامی از دو عالم بر گزیده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم