زن به مزد

فرهنگ معین

(زَ. بِ. مُ ) (ص مر. ) دیوث، قواد.

فرهنگ عمید

ویژگی مردی که زن خود را در ازای گرفتن پول در اختیار دیگری بگذارد، دیوث و بی غیرت.

ویکی واژه

دیوث، قواد.

جمله سازی با زن به مزد

آنچه این زن به مزد می‌خواند جبرئیل آن به من نیاوردست
ور سخن‌کش یابم آن دم زن به مزد می‌گریزد نکته‌ها از دل چو دزد
خداوندا، نگه دارش ز دزدان ز چشم عیب جوی زن به مزدان
ز تاراج این فرقه زن به مزد خریدار کالای خویشم ز دزد
بر آن کار اگر مزد دارد طمع همین به که نامش نهی زن به مزد
گفتی آن زن به مزد بیمارست کآب چونین بر طبیب برند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال کارت فال کارت