رقاب

معنی اول: رقاب به معنای مراقبت یا نگاهبانی کردن است و به عمل مراقبت از چیزی یا شخصی اشاره دارد. این معنا از ریشه راقب (به معنای مراقبت و نظارت) گرفته شده است.

معنی دوم: در برخی متون، رقاب به معنای ترسیدن یا داشتن خوف به کار می‌رود.

معنی سوم: رقاب به معنای گردن‌ها نیز به کار می‌رود. در این معنا، واژه به شکل جمع به گردن‌ها اشاره دارد.

لغت نامه دهخدا

رقاب. [ رِ ] ( ع مص ) مصدر به معنی مراقبة. ( منتهی الارب ). نگاهبانی کردن چیزی را. || ترسیدن: راقب اﷲ فی امره؛ ای خافه. ( ناظم الاطباء ). رجوع به مراقبة شود.
رقاب. [ رِ ] ( ع اِ ) ج ِ رَقَبَة به معنی گردن. ( از فرهنگ نظام ) ( از غیاث اللغات ) ( آنندراج ). ( ترجمان جرجانی چ دبیرسیاقی ص 52 ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد )

فرهنگ معین

(رِ ) [ ع. ] (اِ. ) جِ رقبه. ۱ - گردن ها. ۲ - پس گردن ها.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع رقبه ۱ - گردنها. ۲ - بن گردنها. ۳ - پس گردنها. یا مالک رقاب صاحب اختیار.

جملاتی از کلمه رقاب

بنده دست و زبانش هم سخاو هم سخن بسته مهر و سپاسش هم قلوب و هم رقاب
سلطان نفس خود شو و مالک رقاب باش روشن ضمیر خویش کن و آفتاب باش
ضرب الرقاب داد شیاطین آز را این تیغ نطق کز ملکان قسمت من است
فلک سیاست او بسته بر شهور و سنین زمانه طاعت او بسته بر قلوب و رقاب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم