راغ به معنای منطقهای گسترده در دامنه کوهها، بیابانها و اراضی سرسبز است. این واژه به طور خاص به نواحی بکر و طبیعی اشاره دارد که از زیباییهای خاصی برخوردارند. در واقع، راغ به عنوان یک نشانه از تنوع جغرافیایی، میتواند محل زندگی بسیاری از موجودات زنده باشد و نقش مهمی در اکوسیستمهای مختلف ایفا کند. این مناطق به دلیل ویژگیهای طبیعی و چشماندازهای دلانگیز خود، همواره مورد توجه انسانها قرار گرفتهاند و میتوانند فرصتهای مناسبی برای فعالیتهای مختلف مانند گردشگری و کشاورزی فراهم آورند.
راغ
لغت نامه دهخدا
راغ. ( اِ ) دامن کوه. ( غیاث اللغات ) ( فرهنگ اسدی ). ( از فرهنگ سروری ) ( از شعوری ج 2 ورق 7 ) ( قانون ادب ) ( دهار ) ( فرهنگ رشیدی ). ( فرهنگ نظام ). دامن کوه که به جانب صحرا باشد. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( ناظم الاطباء ). دامن کوهی که بجانب صحرا باشد. ( لغت محلی شوشتر خطی متعلق بکتابخانه مؤلف ) ( از شرفنامه منیری ) ( از برهان ) ( از صحاح الفرس ).دامنه کوه بود که بجانب صحرا فرود آید. ( حاشیه فرهنگ اسدی ). دامنه کوه. ( از شعوری ج 2 ورق 8 ). دامن کوه بود که بجانب صحرا باشد. ( جهانگیری )
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - مرغزار. ۲ - دامن کوه دامنه سبزه کوه. ۳ - صحرا.
جملاتی از کلمه راغ
شبهای من سیاه تر است، ار چه نیم شب از آه من چراغ توان برفروختن
مهره عمرم ربود شعبده آسمان کشت چراغ دلم شمع سپهرالامان
قومی از بهر سراغش پای از سر کردهاند ماهم از سر همره این کاروان افتادهایم