آغاری
فرهنگ معین
ویکی واژه
جمله سازی با آغاری
اگر به چشم بصیرت به کار خود نگری سزد که مردم دیده به خون در آغاری
خیال روی تو رد سینهام بدان ماند که گلشنی را در دوزخی درآغاری
گلمز تانیرام بختیمی ایندی آغارار صبح قاش بیله آغاردیقجا داها باش دا آغاری
زباد سرد کجا آب منعقد گردد؟ بلطف طبعش اگر آب را در آغاری