آب باز

لغت نامه دهخدا

( آب باز ) آب باز. ( نف مرکب ) شناگر. سباح.

فرهنگ معین

( آب باز ) (اِفا. اِمر. ) ۱ - شناگر. ۲ - غواص.

فرهنگ عمید

( آب باز ) ۱. شناگر.
۲. غواص.

فرهنگ فارسی

( آب باز ) ( اسم ) ۱- شناگر. ۲ - غواص ۳ - باشخاصی اطلاق می شود که در چاله حوض حمام حرکات نمایشی انجام می دهد.
سباح شناگر

ویکی واژه

شناگر، غواص، کسی که در آب حرکت کند بدون اینکه غرق شود.

جمله سازی با آب باز

گرچه رقت آن عارض چون آب باز از جوی چشم چشم آن دارم که آب رفته باز آید بجوی
دلم ز آینه رویان به سینه برگردید به حسرتی که سکندر ز آب باز آید
سپهر حمد و سعادات سعد دین احمد که خاک درگهش افزود آب بازارم
شاید به جوی رفته کند آب بازگشت چون شد تهی ز باده، مبین خوار شیشه را
اقیانوس منجمد شمالی مانند امروز بود و احتمالاً سطح آن را لایهٔ نازکی از یخ به همراه کوه یخی در بخش‌هایی از آن گرفته بود و در آن یخزایی روی می‌داد. این اقیانوس سراسر پوشیده از یخ نبود و در فصل‌هایی روی آب باز بوده‌است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال قهوه فال قهوه فال ورق فال ورق فال تخمین زمان فال تخمین زمان