در زمان قاجار، بزک دوزک عروس یکی از مهمترین مراسمها بود. عروسها با استفاده از لوازم آرایشی خاص، چهره خود را آرایش میکردند تا در روز عروسی زیباتر به نظر برسند. در این میان، مشاطهها نقش کلیدی داشتند و با مهارتهای خود، عروس را برای مراسم آماده میکردند. این آرایش شامل استفاده از سرمه، رژ لب و پودر صورت بود. همچنین، بزک عروس با انتخاب لباسهای فاخر و زیورآلات چشمنواز تکمیل میشد. خانوادهها برای این مراسم اهمیت زیادی قائل بودند و تلاش میکردند تا عروس به بهترین شکل بزک شود.

بزک
لغت نامه دهخدا
بزک. [ ب ُ زَ ] ( اِ ) پرنده ایست سیاه رنگ و منقار درازی دارد و بیشتر بر کنارهای آب و گاهی بر سر درخت هم نشیند و آواز بلند کند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرای ناصری ). آنرا برزه نیزخوانند. ( آنندراج ) ( انجمن آرای ناصری )
بزک. [ب َ زَ ] ( اِ ) ( شاید از کلمه ترکی و از مصدر بزمق باشد ) و شاید تبزیج عربی بمعنی آراستن از این کلمه فارسی معرب است. ( یادداشت بخط دهخدا ). آرایش که زن روی خویش را کند از سفیداب و سرخاب و وسمه و زنگک و خال و سرمه و جز آن. چاسان فاسان. تزین. تحفل. توالت.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
بز کوچک، بزغاله.
فرهنگ فارسی
( اسم ) برکوچک بزیچه.
ویکی واژه
جملاتی از کلمه بزک
شود شعر تو خوش با زورِ تحریر چو با زورِ بزک روی زن پیر