ازلی به معنای جاودانه یا بیپایان است و به چیزی اشاره دارد که هیچگاه آغاز یا پایانی ندارد. این واژه در زمینههای فلسفی، مذهبی و ادبی به کار میرود و به مفهوم وجودی اشاره میکند که فراتر از زمان و مکان است.
کاربرد:
این واژه به طور خاص در متون مذهبی به کار میرود، جایی که به صفات خداوند یا حقیقتهای بنیادی اشاره دارد. همچنین در فلسفه، به مفاهیمی مانند وجود، زمان و جاودانگی مرتبط است.
نمونهها:
در متون مذهبی: خداوند ازلی و ابدی است و هیچگاه دچار تغییر نمیشود.
در ادبیات: محبت او ازلی بود، چون در دلش جایی برای فراموشی وجود نداشت.
نکته جالب:
این کلمه به ما یادآوری میکند که برخی مفاهیم و احساسات میتوانند فراتر از زمان و مکان باشند. به عنوان مثال، عشق و دوستی میتوانند ازلی باشند، چرا که در طول تاریخ و در فرهنگهای مختلف به عنوان ارزشهای بنیادین بشری شناخته شدهاند.
لطف ازلی، نیکی هر بد خواهد هر گمره را روی به مقصد خواهد
و مخفی نماند که آنچه مذکور شد از لقای الهی و رویت و مشاهده جمال ازلی نه به نوعی است که اهل سنت می گویند که به این چشم ظاهر جمال او دیده خواهد شد، «تعالی شأنه عن ذلک»، زیرا دیدن با این چشم در حق خدا چه در دنیا و چه در عقبی محال است.
دین مندایی یک دین گنوسی و برپایه اصل ثنویت است. تفکیک کامل جهان خوبی و بدی و جدا بودن عالم انسانی که حدی میان این دو است در تفکر دینی وجود دارد. جهان امروزی که در عالم مطراثا واقع است در حوادث مربوط به پایان جهان از هم میپاشد و تفکیک کامل نور و ظلمت برقرار میشود. آلمادنهورا برابر سرزمین روشنی در دین مانوی و قلمرو ازلی نیکی در تفکر زرتشتی است.
دانی امروز وفا چیست بعهد ازلی اینکه با پیر مغان تازه کنی عهد قدیم
تائو بهطور ازلی وابدی غیرفعال است ولی با این همه چیزی و کاری نیست که او نکرده باشد. اگر خاقان و حاکمان چین در برگه نوشتهاند این اصل را رعایت میکردند همه به راه صلاح پیش میرفت.
یاران و همراهان سید جمال الدین و میرزا ملکم خان، در ایران و عثمانی، بیشتر از فعالان بابی ازلی ضد قاجار بودند.