برهنه

کلمه برهنه در زبان فارسی به معنای عریان یا بدون پوشش است، این واژه به حالتی اشاره دارد که فرد یا چیزی فاقد لباس یا پوشش باشد. این کلمه می‌تواند به معانی مختلفی در زمینه‌های گوناگون به کار رود.

معانی و مفاهیم:

عریان: به معنای عدم وجود لباس یا پوشش بر روی بدن است، این واژه به طور مستقیم به حالت فیزیکی فرد اشاره دارد. به عنوان مثال: او در ساحل برهنه بود.

بی‌پوشش: می‌تواند به معنای عدم وجود هر نوع پوشش یا حفاظتی در برابر عوامل خارجی باشد. به عنوان مثال، در زمینه‌های فنی و مهندسی، این اصطلاح می‌تواند به اشیاء یا اجزایی اشاره کند که بدون پوشش یا عایق هستند، مانند سیم برهنه که در آن عایق الکتریکی برداشته شده و هسته فلزی آن نمایان است.

حالت نمادین: در برخی متون ادبی یا فلسفی، این واژه می‌تواند به معنای بی‌پرده بودن، صداقت، یا عدم پنهان‌کاری باشد. به عنوان مثال، وقتی کسی احساسات یا افکار خود را بدون هیچ‌گونه پوششی بیان می‌کند، ممکن است بگوییم که او برهنه صحبت می‌کند.

معادلات و مترادف‌ها:

مترادف‌ها: عریان، بی‌پوشش، لخت.

معادل‌ها در زبان‌های دیگر: در انگلیسی naked.

متضادها: پوشیده، مستور، پوشش‌دار.

لغت نامه دهخدا

( برهنة ) برهنة. [ ب َ هََ ن َ ] ( ع مص ) حجت قائم کردن. ( از منتهی الارب ). برهان اقامه کردن. ( ناظم الاطباء ). برهان آوردن. ( از اقرب الموارد ). دلیل آوردن.
برهنه. [ ب ِرَ / ب َ رَ ن َ / ن ِ / ب ِ هََ ن َ / ن ِ ] ( ص ) ترجمه عریان باشد. ( از غیاث ). عریان، مثل تیغ برهنه و لوای برهنه. ( آنندراج ). بی مطلق پوشش چنانکه بی جامگی در آدمی و بی برگی در درخت و بی گیاهی در زمین و جز آن. أجرد. أضکل. بحریت. بی پوشش. بی تن پوش. بی جامه. پتی. جرداء. رت. روت. رود. روده. طملول. عاری. عریان. عور. لخت. لخت مادرزاد. لوت.مجرد. معری. مقتشر. منسرح. ج، برهنگان

فرهنگ معین

(ب ِ رَ نِ ) [ په. ] (ص. )۱ - لخت، عریان. ۲ - آشکار، پدیدار، فاش.

فرهنگ عمید

کسی که لباس بر تن ندارد، لخت، عریان، ناپوشیده، ورت، تهک، لاج، غوشت.

فرهنگ فارسی

لخت، عریان، ناپوشیده
( صفت ) ۱- لخت عریان. ۲- بی حجاب ناپوشیده ۳- بی معاش.
ترجمه عریان باشد عریان.

جملاتی از کلمه برهنه

اکراس کاکلی تا ۷۸٫۵ سانتی‌متر طول دارد. سر آن تا اندازه‌ای برهنه است گاهی پوست چهره‌اش قرمز است و کاکلی سفیدرنگ روی گردن دارد. این گونه یکی از گونه‌هایی است که در خطر انقراض قرار دارد.

محل اعدام جایی در نزدیکی ۲۷۰ متری از جاده به طرف جنگل بود. در اینجا قربانیان به گروه‌های پنجاه نفری تقسیم شدند و کمی بیشتر به داخل جنگل و به نزدیکی گودال‌ها برده شدند. ابتدا برهنه شدند، سپس به داخل گودال برده شدند، به روی زمین خوابانده شدند و در آخر توسط افراد یکلن با شلیک گلوله‌ای در پشت سر یا گردن کشته شدند. در آن روز در حدود ۱۳٬۰۰۰ یهودی از ریگا و هزار یهودی آلمانی که با قطار به آن‌جا آورده شده بودند کشته شدند.

تنها قریش بود که در هنگامِ طواف لباس می‌پوشید، وگرنه سایرِ قبایل در موسمِ طواف از راه که می‌رسیدند لباس‌ها را کنده و به عقیدهٔ خود بدین وسیله خود را از لباسی که در آن گناه کرده بودند عاری ساخته، آنگاه اگر از قریش کسی لباسی به آنان عاریه می‌داد می‌پوشیدند وگرنه برهنه مشغولِ طواف می‌شدند، و پس از فراغت از طواف، لباس‌های خود را پوشیده برمی‌گشتند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم