اقحوان

ویکی واژه

بابونه.
شکوفة ریحان و بابونه.

جمله سازی با اقحوان

اقحوان زر کند و سیم شکوفه به نثار گوئیا مژده گل را به گلستان آورد
لاله چون جام عقیقی پر ز گلناری نبید اقحوان چون قحف پر از زر دیناری مدام
سعتر او را ز ارغوان همه بالین سنبل او را ز اقحوان همه بستر
از سیم خام برگ برآورده یاسمن با زر پخته گونه بدل کرده اقحوان
خانقه صوفیان بر گه ز بس اقحوان یک رده احمر لباس یک صفه ازرق ثیاب
بنهفته در رطب یک روضه اقحوان پوشیده در قصب یک پشته یاسمن