ویکی واژه
کشیدن، برآوردن. بسی سخت سوگندهای دراز..... بخورد بر آهیخت گرز از فراز
کشیدن، برآوردن. بسی سخت سوگندهای دراز..... بخورد بر آهیخت گرز از فراز
💡 چو این دید هانی چو شیر ژیان برآهیخت برنده تیغ از میان
💡 صبح حمایل فلکت آهیخت خنجرش کآمیخت کوه ادیم شد از خنجر زرش
💡 وفا پیرامُنَش آهیخت دیوار نه دیواری که کوهی نام بُردار
💡 بلارگ بر آهیختم از قراب به دستی که بر اختران آفتاب
💡 چو پیدا شد از کوه زرین درفش ز گیتی برآهیخت شعری بنفش
💡 بگفت این و زد نیزه را بر زمین برآهیخت شمشیر تیز از کمین