این واژه به معنای بیمار شدن، مریضی و یا وجود یک بیماری است. این واژه که ریشهای فارسی دارد، در زبان فارسی امروز کمتر به کار میرود، اما در متون کهن و ادبیات فارسی، به وفور دیده میشود. مفهوم سقامت، نه تنها به حالت فیزیکی فرد اشاره دارد، بلکه میتواند به حالات روحی و روانی نیز تعمیم داده شود. به عبارت دیگر، هرگاه بدنی یا روحی از حالت عادی و سلامت خود خارج شود، میتوان گفت که دچار سقامت گشته است.
تاریخچه استفاده از این واژه نشان میدهد که این کلمه در دورههای مختلف زبان فارسی، بار معنایی گستردهای را به خود گرفته است. در دوران باستان، سلامت و تندرستی از اهمیت ویژهای برخوردار بود و واژگان مختلفی برای توصیف حالات ناخوشی و بیماری به کار میرفت. سقامت یکی از این واژگان است که به خوبی گویای مفهوم عمومی بیماری و ناخوشی بوده و در متون پزشکی، ادبی و حتی عرفانی به چشم میخورد. این کلمه، اغلب در کنار واژگان دیگری چون نحافت، علالت و مرة به کار رفته و هر کدام، جنبهای از مفهوم بیماری را برجسته میساختهاند.
با گذر زمان و تحول زبان فارسی، واژگان جدیدتری جایگزین این واژه شدند و این کلمه به تدریج از کاربرد روزمره فاصله گرفت. اما همچنان در متون ادبی و تاریخی، به عنوان نشانهای از غنای واژگان فارسی و بیان ظرافتهای معنایی، ارزشمند است. بازخوانی و درک مفاهیم اینگونه واژگان، نه تنها به غنیسازی دانش زبانی کمک میکند، بلکه دریچهای به سوی فهم عمیقتر فرهنگ و تاریخ گذشتگان میگشاید. در نهایت، سقامت یادآوری است از اینکه بیماری، پدیدهای همیشگی در زندگی بشر بوده و زبان، همواره کوشیده تا این تجربه را به شیوههای گوناگون توصیف کند.