تربص
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. صبر کردن و نگران پیشامد بودن.
۳. چشمداشت.
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) چشم داشتن انتظار کشیدن. ۲- ( اسم ) انتظار چشمداشت. جمع: تربصات.
دانشنامه اسلامی
ریشه کلمه:
ربص (۱۷ بار)
ویکی واژه
جمله سازی با تربص
یَتَرَبَّصُ بِکُمُ الدَّوائِرَ یقال فلان یتربص بی الدوائر، ای یتمنی موتی، یقول ینتظران ینقلب الامر علیکم بموت الرسول و ظهور المشرکین علی المؤمنین، و الدوائر ما تدور به الایام من الوانها ان شر فشر و ان خیر فخیر فالخیر لقوم شرّ. مصائب قوم عند قوم.
و این به آن ضعیف شود که حدود شرع نگاه می دارد تا دنیا بر وی منغص شود و از وی نفرت گیرد و دوستی خدای تعالی در دل قوت گردد که همیشه ذکر وی همی کند و صحبت با دوستان وی دارد نه با دوستان دنیا. پس اگر دوستی دنیا غالب تر بود کار در خطر بود، چنان که در قرآن گفت که اگر پدر و مادر و مال و نعمت دوست تر دارید از خدای ساخته باشید تا فرمان خدای تعالی دررسد فتربصوا حتی یاتی الله بامره.
وَ الْمُطَلَّقاتُ یَتَرَبَّصْنَ الآیة... تربص اینجا عدت است. و قرء بمذهب شافعی طهر است. و کمینه طهر پانزده روز است، و مهینه آنچ بود که آن را حدی نیست. در شرع میگوید: و النساء المطلقات یتربّصن، بتعریض انفسهن للنکاح ثلاثة اطهار.