برزنج

لغت نامه دهخدا

برزنج. [ ب َ زَ ] ( اِخ ) شهری است. رجوع به برزنگ شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال شمع فال شمع فال درخت فال درخت فال احساس فال احساس