بی احساس

احساس در لغت به معنای درک، آگاهی و دریافت چیزی از طریق یکی از حواس است و در روان‌شناسی به عنوان بازتاب ذهنی تأثیرات مادی شناخته می‌شود که اساس تمامی ادراک‌ها به شمار می‌آید. این واژه برای نخستین بار در زبان انگلیسی به منظور توصیف احساس فیزیکی ناشی از لمس یا از طریق تجربه و ادراک به کار رفته است. به طور کلی، در زبان لاتین، احساس به معنای درک شنیدن یا بوییدن است. در روان‌شناسی، این واژه معمولاً برای اشاره به آگاهی ذهنی از تجربه‌های احساسی استفاده می‌شود. احساسات، تجارب پدیداری مستقل از ذهن هستند. طبق تعریف فرهنگ لغت روان‌شناسی APA، احساس به عنوان یک تجربه پدیدار مستقل شناخته می‌شود و احساسات ذهنی، ارزشی و مستقل از احساسات، افکار یا تصاویری هستند که آن‌ها را تحریک می‌کنند. اصطلاح احساس به طور نزدیکی با هیجان مرتبط است، اما به طور کامل یکسان نیست. به عنوان مثال، «احساس» ممکن است به تجربه ذهنی آگاهانه هیجان‌ها اشاره کند. به‌طور کلی، افرادی که بی‌احساس به نظر می‌رسند، در برابر بروز احساسات خود دیواری از دفاع می‌سازند. آن‌ها معمولاً چهره‌ای ثابت و بدون احساس از خود نشان می‌دهند و نسبت به رویدادهای اطراف واکنشی نشان نمی‌دهند. این افراد نه تنها در ابراز احساسات خود ناتوانند، بلکه در درک احساسات دیگران نیز مشکل دارند. به‌طور کلی، آن‌ها اجتماعی نیستند و برخی از آن‌ها ممکن است درون‌گرا به شمار آیند، هرچند که این ویژگی شامل همه‌ی آن‌ها نمی‌شود. این افراد معمولاً گوشه‌گیر هستند و تمایل دارند کارها را به‌تنهایی انجام دهند و در مجموع، زندگی کم‌تحرکی دارند. با توجه به تعاریف و توضیحات ارائه‌شده در مورد این نوع افراد، می‌توان گفت که آن‌ها به دلیل ویژگی‌های فردی و شخصیتی خاص خود، به عنوان افرادی بی‌احساس شناخته می‌شوند. در ادامه، به دیگر ویژگی‌های این افراد خواهیم پرداخت.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
همپایه
همپایه
الم
الم
حق الزحمه
حق الزحمه
میلف
میلف