شفف

لغت نامه دهخدا

شفف. [ ش َ ف َ ] ( ع اِ ) اندک از هر چیزی. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
شفف. [ ش َ ف َ ] ( ع مص ) تنک گردیدن جامه کسی چنانکه پیدا و آشکار شود آنچه در زیر وی است. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). مصدر به معنی شفوف. ( منتهی الارب ). تنک شدن جامه. ( المصادر زوزنی چ بینش ص 308 ). و رجوع به شفوف شود.

فرهنگ فارسی

تنک گردیدن جامه کسی چنانکه پیدا و آشکار شود آنچه در زیر وی است.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کص یعنی چه؟
کص یعنی چه؟
پیشنهاد یعنی چه؟
پیشنهاد یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز