گازود

لغت نامه دهخدا

گازود. ( اِ ) مقطع. مِقص. ( منتهی الارب ): قطاع؛ گازود و کارد که بدان جامه و چرم و مانند آن برند. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

کارد که بدان جامه و چرم برند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال ورق فال ورق فال کارت فال کارت فال اعداد فال اعداد