کهنوت

لغت نامه دهخدا

کهنوت. [ ک َ هََ ] ( معرب، اِ ) وظیفه کاهن. این کلمه سریانی است. ( از اقرب الموارد ). کاهنی. کهانت. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کاهن و کهانت و نشوء اللغه ص 69 شود.

فرهنگ معین

(کَ هَ ) [ معر. ] (اِ. ) کاهنی، کهانت.

فرهنگ فارسی

( اسم ) کاهنی کهانت.
وظیفه کاهن ٠ این کلمه سریانی است ٠ کاهنی ٠ کهانت ٠

ویکی واژه

کاهنی، کهانت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لاشی یعنی چه؟
لاشی یعنی چه؟
اگزجره یعنی چه؟
اگزجره یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز