مبنج

لغت نامه دهخدا

مبنج. [ م ُ ب َن ْ ن َ ] ( ع ص ) بنگ خورانیده شده. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ).
مبنج. [ م ُ ب َن ْ ن ِ ] ( ع ص ) کبک آوازکننده. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || آن که بنگ خوراند کسی را در طعام. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

کبک آواز کننده

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استیصال یعنی چه؟
استیصال یعنی چه؟
وارونه یعنی چه؟
وارونه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز