عظر

لغت نامه دهخدا

عظر. [ ع َ ] ( ع مص ) ناپسند داشتن چیزی را. || پر کردن مشک را. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
عظر. [ ع َ ظَ ] ( ع اِ ) بار آبستنی. ( منتهی الارب ). بارداری و آبستنی. ( ناظم الاطباء ). || جنین. ( از ناظم الاطباء ). || عرق العظر؛ رگ که به سبب آن شترمادگان باردار نشوند، و چون آن را قطع کنند باردار گردند. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
عظر. [ ع َ ظِ ] ( ع ص ) ناپسند و مکروه. ( ناظم الاطباء ).
عظر. [ ع ُ ظُ ] ( ع ص، اِ ) ج ِ عَظور. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به عَظور شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال تک نیت فال تک نیت فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال زندگی فال زندگی