طنخ

لغت نامه دهخدا

طنخ. [ طَ ن َ ] ( ع مص ) ناگوارد گردیدن. ( منتهی الارب ). ناگوار شدن. ( منتخب اللغات ). ناگوارد گرفتن. ( تاج المصادر ). || دل گرفته شدن از چربش. ( منتهی الارب ). دل گرفتن از چربی و خورش. ( منتخب اللغات ). || فربه و پرگوشت شدن. ( منتهی الارب ).
طنخ. [ طِ ] ( ع اِ ) پاره ای از شب. گویند: مر طنخ من اللیل؛ ای طائفة منها. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

ناگوارد گردیدن ناگوار شدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ژرف یعنی چه؟
ژرف یعنی چه؟
داشاق یعنی چه؟
داشاق یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز