تأسل

لغت نامه دهخدا

تأسل. [ ت َ ءَس ْ س ُ ] ( ع مص ) تأسل به پدر؛ خوی و عادت و خلق پدر گرفتن. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ) ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). مانند شدن. تشبه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت استخاره کن استخاره کن فال آرزو فال آرزو فال پی ام سی فال پی ام سی