لغت نامه دهخدا
نزد مخدوم فضل تو نقص است
پیش مزکوم مشک تو بعره است.خاقانی.بعره را ای کنده مغز کنده مخ
زیر بینی بنهی و گویی که اُخ.خاقانی.ای قوم سر خار بیابان که کند تیز
وآن بعره بز را که کند گرد بمعبر.قاآنی.|| خشم برای خدا. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
بعرة. [ ب َ ع َ رَ ] ( ع اِ ) سر نره. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). سر نره و حشفه. ( ناظم الاطباء ).