براسودن

لغت نامه دهخدا

( برآسودن ) برآسودن. [ ب َ دَ ] ( مص مرکب ) آسودن. رجوع به آسودن شود.

فرهنگ معین

( برآسودن ) (بَ. دَ ) (مص ل. ) استراحت کردن، آسایش یافتن.

فرهنگ عمید

( بر آسودن ) آسایش یافتن، آرام یافتن، آرمیدن.

فرهنگ فارسی

( بر آسودن ) ( مصدر ) استراحت کردن آسایش یافتن.
آسودن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سلیقه
سلیقه
لا تنس ذکر الله
لا تنس ذکر الله
عضو
عضو
فال امروز
فال امروز