اپشک

اپشک

کلمه اپشک به معنای شبنم یا ژاله است و ریشه فارسی دارد. این واژه به قطرات ریز آب گفته می‌شود که روی گیاهان و سطح زمین در صبحگاهان یا هنگام شب تشکیل می‌شوند. اپشک بیانگر پدیده‌ای طبیعی و ظریف در محیط زیست است.

اپشک به‌عنوان واژه‌ای توصیفی و شاعرانه در زبان فارسی به کار می‌رود و بیشتر در ادبیات و متون قدیمی دیده می‌شود. این کلمه تصویری از تازگی و لطافت طبیعت را منتقل می‌کند و معمولاً برای زیباسازی توصیف‌های طبیعی استفاده می‌شود.

استفاده از اپشک در فرهنگ فارسی، به‌ویژه در شعر و متون کهن، بیانگر توجه ایرانیان به ظرافت‌های طبیعت بوده است. این واژه نمادی از تازگی، خنکی و لطافت محیط طبیعی است و ارتباط نزدیکی با زیبایی‌شناسی طبیعت دارد.

لغت نامه دهخدا

اپشک. [ اَ ش َ ] ( اِ ) شب نم.

فرهنگ معین

(اَ شَ ) (اِ. ) شبنم، ژاله.

فرهنگ عمید

شبنم.

فرهنگ فارسی

شبنم، افشک وافشنگ وپشک نیزگویند
( اسم ) شبنم ژاله.

ویکی واژه

شبنم، ژاله.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
زیبا
زیبا
حدس
حدس
اسکل
اسکل
عاری
عاری