لغت نامه دهخدا اعیرج. [ اُ ع َ رِ ] ( ع اِ ) مار خبیث که رقیه نپذیرد و مانند افعی برجهد. ج، اعیرجات. ( ناظم الاطباء ). مار که افسون نپذیرد و برجهد بر مردم. ج، اعیرجات. ( مهذب الاسماء نسخه خطی ). مصغراً ماری است خبیث که رقیه نپذیرد و مانند افعی برجهد. قال اللیث: لایؤنث. ج، اعیرجات. ( منتهی الارب ). || تصغیر اعرج. لنگ.