ارمیطیقون

لغت نامه دهخدا

ارمیطیقون. [ ] ( معرب، اِ ) مغناطیس. ابرقلیتا بسریانی. کیفاشفت. فرزلا. بفارسی آهن ربای. و بهندی کدهک. هرباج. ( الجماهر بیرونی ص 212 و 213 ).

فرهنگ فارسی

مغناطیس
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
رویت یعنی چه؟
رویت یعنی چه؟
روز جاری یعنی چه؟
روز جاری یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز