گوری شیخ

لغت نامه دهخدا

گوری شیخ. ( اِخ ) دهی است از دهستان خمیر بخش مرکزی شهرستان بندرعباس واقع در 74000 گزی شمال باختری بندرعباس، سر راه فرعی لار به بندرعباس. جلگه و گرمسیر است. سکنه آن 250 تن است. آب آن از چاه است. محصول آن خرما و غلات و شغل اهالی زراعت وراه آن فرعی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان خمیر بخش مرکزی شهرستان بندرعباس واقع در ۷۴٠٠٠ گزی شمال باختری بندر عباس سرراه فرعی لار به بندرعباس.

جمله سازی با گوری شیخ

تو در دهن گوری و من بر لب گور از لب بدهن دراز راهی نبود
چونک زد بسیار و گریان سر نهاد چنگ بالین کرد و بر گوری فتاد
عید آمد و خوش آمد دلدار دلکش آمد هر مرده‌ای ز گوری برجست و پیشش آمد
به نظر مهدی یزدانی‌خرم حتی از نظر بزرگ‌ترین مخالفان آل‌احمد نیز سنگی بر گوری چهره‌ای جدید و «هراس‌انگیز» از او به‌دست می‌دهد.
از تهیه‌کنندگان هم می‌توان به آدیتیا چوپرا، گوری خان، دیا میرزا و کاران جوهر اشاره کرد.
بررسی باستان‌شناختی در تپه گوری کهنه زهک به شناسایی دو دوره استقراری اشکانی و «اسلامی پسین» انجامیده‌است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
دول یعنی چه؟
دول یعنی چه؟
سرانجام یعنی چه؟
سرانجام یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز