گنگ دژهرج

لغت نامه دهخدا

گنگ دژهرج. [ گ َ دِ هَُ ] ( اِخ ) به معنی گنگ دژهخت است که بیت المقدس باشد، و به کسر «ها» نیز آمده است، و به کسر اول و فتح دال ابجد و زای هوز و رای قرشت هم گفته اندکه بر وزن نیم زبرجد باشد. ( برهان ). مصحف «گنگ دژهوخ ». رجوع شود به دژهرج. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ).

فرهنگ فارسی

به معنی گنگ دژهخت است که بیت المقدس باشد و به کسرها نیز آمده است

جمله سازی با گنگ دژهرج

💡 در هندسه اگر ضلع مربعی یک واحد باشد قطر آن رادیکال دو واحد خواهد بود؛ و احتمالاً اولین عدد گنگ شناخته‌شده‌است.

💡 گفتند سخنان عمار ياسر از شمشير برنده تر بود، عمروعاص با همه مكر و حيله و قدرتسخن گفتن در جواب او چون گنگ مادر زاد در ماند.

💡 جسدها دور و جانها یکدگر یار زبان‌ها گنگ و ابروها به گفتار

💡 گنگ باد آنکه چو بشنید دعای تو ز من جان نیفزاید و آمین ز دل و جان نکند

💡 اندر دو چشم کور درآیی نظر دهی و اندر دهان گنگ درآیی زبان شوی

💡 3- ((صمّ)): جمع اءَصَمّ، به معناى كر. ((بُكْم )): جمع اءَبْكَمْ، يعنىلال و گنگ. ((عُمْى )): جمع اءَعمى، يعنى كور.