گرده الو
فرهنگ فارسی
جمله سازی با گرده الو
به تف تیغ همه گرده گردون سوزند به خم خام همه زهره ازهر گیرند
بسی اشتها سخت و این گرده خرد کجا راه سیری توانم سپرد
خوان فلک که هست سیه کاسه هر شبی یک گرده دارد از مه چندان که بنگرم
دوش در قرص قمر می دیدم و در گرده ای فرق نتوان کرد گویا هست سیبی با دو نیم
بر دلم چیزی درآمد از اله گفت صد گرده مپز یک گرده خواه