وهشت وشت

لغت نامه دهخدا

وهشت وشت. [ وَ هَِ وِ ] ( اِ مرکب ) نام روز پنجم از خمسه مسترقه. ( از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به وهشت شود.

فرهنگ فارسی

(اسم ) هر یک از روزهای پنج. دزدیده ( خمس. مسترقه ) را بنام یکی از فصلهای گاتها نامیده اند و (( وهیشتواشت گاه ) ) یا (( وهشت وشت ) ) نام روز پنجم است.

جمله سازی با وهشت وشت

وبالجمله؛ در سنه دويست وهشت به رحمت خدا پيوست. ودر خبر است كه حضرت رضا عليهالسلام سه دفعه بهشت را براى اوضامن شد.(232)
بنده مأمور اصفهان شدم بعد از یکسال حکومت اصفهان فرنگستان رفته وهشت ماه آنجا ماندم تاناصرالملک نایب السلطنه به ایران آمد یکسال بیکار وابتدا به حکومت یزد وبعد به حکومت کرمان منتخب شدم.
پس كارزار كرد و نود وهشت نفر را در سه حمله به درك فرستاد، پس ‍ عمروبن صبيح اورا شهيد كرد. رحمه اللّه (225)
امام تبسم فرمود: و او را ده هزار درهم انعام دادند و فرمودند: اين قسمت تو و زوجه ات وهشت دخترت باشد (754)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال انگلیسی فال انگلیسی فال جذب فال جذب فال ماهجونگ فال ماهجونگ