مملکت پناهی

لغت نامه دهخدا

مملکت پناهی. [ م َ ل َ / ل ِ ک َ پ َ ] ( حامص مرکب ) عمل مملکت پناه. || پادشاهی که پشت و پناه اهالی مملکت باشد. ( ناظم الاطباء ).

جمله سازی با مملکت پناهی

در خواب اگر خیال تو بر من گذر کند دلرا ز ذوق مملکت جان خبر کند
مدار چشم توقع به آنکه چشم طمع به مال دارد، این مملکت مدار نشد
مملکت آباد رسته از بیداد
نه بیهوده مر اورا ملک روی زمین مملکت زیر نگین کرد و جهان زیر قلم
چو کلکت از پی نظم جهان میان دربست چه عقده بود که از کار مملکت نگشاد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال کارت فال کارت فال میلادی فال میلادی فال تاروت فال تاروت